ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

زندگی وبلاگی به سبک ایرانی !!

در شبکه های اجتماعی با انگشت شست به حرفهای فلسفی یکدیگر لایک می زنیم تا با هم دوست بمانیم ! ملاک لایک زدنهایمان میزان دوستی و ائتلاف !! ما با طرف و یا از آن بدتر ... است و نه قدرت استدلالش ! و یا درستی آن حرف ! در وبلاگ ها چه هندوانه ها که زیر بغل همدیگر نمی گذاریم و چه به به ها و چه  چه چه ها ! من از شعر تو تعریف می کنم ، تا تو از شعر من تعریف کنی !! من برای تو کامنت می گذارم ، تو چرا برای من کامنت نمی گذاری؟!! اگر خدای ناکرده بخواهیم یک نقد کوچک به حرف کاملن چرند کسی وارد کنیم ، وظیفه ی خودمان می دانیم که قبلش یک ساعت تمام پاچه ی طرف را بخارانیم و بعد بگوییم؛ حرفت متین !! اما اگر این طور بود بهتر نبود به نظرت ؟؟!!! برِ دوستان آن قدر عریض است که برای هر نقدی باید شصت ساعت حساب و کتاب انجام دهی با خودت که چگونه به دوستی نقدی وارد کنی که به برِ عریض جناب ایشان برخورد نکند !! اصولن نمی فهمیم که اندیشه و هنر با نقد و بررسی است که صیقل می خورد و ارزش و درخشندگی اش نمایان می شود ! معلوم است چرا نمی دانیم ، چون اندیشه و هنری نداریم !  اگر به کسی بگویی ، با دلیل هم بگویی ، حرف نادرستی زده ای ، طرف می رود و تا حداقل یک ماه طرف تو آفتابی نمی شود !  قدرت تفکیک دوستی از بحث و جدل را نداریم ! غلط املایی ساده را اگر خصوصی هم به حضرت شاعر و ادیبی ! گوشزد کنی ، فحش ناموسی برایش محسوب می شود ! اگر بگویی اینجای اندیشه ات اشتباه است ! در یک جای دیگر بی دلیل و تابلو تلافی می کند !  تحمل نقد را نداریم هیچ ، تحمل جواب نقد را هم نداریم ... این ما هستیم ! و این یعنی ؛ زندگی وبلاگی به سبک ایرانی !! 

 

 

پی نوشت ؛ بنده همین جا از اهل و عضو چنین وبلاگستانی به حساب آمدن استعفا می دهم. من این گونه نیستم.

نظرات 14 + ارسال نظر
الهام حیدری یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 10:22 http://memo3.persianblog.ir

ممنون از این که سر زدین

منیره یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 12:32 http://booyedoost.blogfa.com

ببین داداش ققنوس خوب گوشاتو واکن منو نیگا کن !
اگه منظورت از اهالی وبلاگ یکیش من بودم (که حتمن بودم )
یادم نمیاد تا حالا حتی یکدونه لایک رو هوا داده باشم حتا یک دونه . یا از شعری که خوشم نیاد یا نفهمیده باشمش تعریفی کرده باشم . غلط املایی رو که خودت میدونی سرشارم و دست هر معلمی رو هم که تذکر بده میبوسم . تفاوت اندیشه هم که با تو دارم از اینجا تا اونجا همونقدر هم برام عزیزی چون همین تفاوت ها آدم ها رو می سازه البته اگه فضای گفتگو باشه . می گی نه !کامنت ها هفت منی ما توی پستای قبلی که دوستا عید دیدنی بودند و همراهی نکردند شاهد ادعا ! دیگه چی بارمون کرده بودی داداششش ؟؟؟دیگه هیچی دیگه باقی بقای دوست . خاخور قوربان
راستی سلام

سلام نازنین خاخور ...
من گوشامو وا کردم و به دو زانوی ادب مقابلت نشسته ام خواهرم !
اول از همه اینکه منظورم تو نبودی ... چرا که به نظرم تو اصلن این طوری نیستی ... و گفتگو را بلدی ، تفکیک را هم بلدی ! این را بدون هیچ گونه تعارفی می گویم ؛ کمتر آدمی (مخصوصن کمتر زنی) این گونه دیده ام که گفتگو را بلد باشد ...
....
تفاوت مهم است ! اما مهمتر این است که بتوانیم حرف بزنیم و بتوانیم گوش بدهیم و مانند بچه ننه ها رفتار نکنیم ... گفتگو در پست قبلی با تو به من ثابت کرد که تو از این جهت قابل تحسینی ... بالاخره گیلانی ها قابل تحسینن دیگه ! ;)
....
اینها را هم برای درد و دل می گویم ؛
از همه چیز اینجا بدم می آید !!
من اینجا بس دلم تنگ است و
هر سازی که می سازم بدآهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم ...
همین ، مهم قدم گذاشتن تو راه بی برگشت ... اگه الان به قول میله ساطور دستم گرفتم و از هر چه که بیزارم می نویسم ، به همین دلیل است ... در همین راه می زنم فریاد ، هر چه باداباد ...
برای من دردهایی که از آنها می نویسم مهم هستند ، من بیشتر از 6 سال است که وبلاگ می نویسم(و در این سالها بسیار از این دست وبلاگ نویسها دیده ام) ،از درد می نویسم ... مسلمن برای تفریح و تفنن نمی نویسم ... برای من این دردها شوخی و غیر مهم نیست ... برای من دردها ادا و ژست روشنفکرانه نیست که سرسری از آنها بگذرم ... من اگر گفتگویی می کنم ، اگر می نویسم ... تشنه ی حقیقتم !! این تشنگی را بسیاری درک نمی کنند ... نمی دانم چه بگویم !
من اینجا بس دلم تنگ است ....
............
من شاید آدم یامفت گویی هستم ، اما یامفت گویی هایم هم برایم مهم هستند !
..........
ببخشید سرت رو درد آوردم ، دلم پر بود کمی ....

میله بدون پرچم یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 13:17

سلام برادر خیس ساطور به دست
حالا اگه بگم لایک که متهم به چیزی نمی شوم! نه؟
خوب آخه حرفت حرف حسابه بابا
آقا همینجا بگم که همه دوستان همیشه مجازند لباس زیر ما رو رسماً سر میله بدون پرچم ما آویزان کنند ... کلی هم کیف می کنم...آخه نمی دونی بدون لباس زیر شدن چه حالی داره

سلام و رسیدن به خیر
خوشحالم که موافقی، برام ارزش داره این نظر ... :)
عجب اجازه ی خفنی دادی ... من این روحیه را تحسین می کنم !

سعید یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 14:30 http://ganjineh.mihanblog.com/

... یه نکته دیگه هم اضافه میکنم که تازه این زندگی وبلاگی هست و یه کمی خودمونو متشخصناکتر! از اون چیزی که هستیم نشون میدیم. حالا تو زندگی واقعی چه ها که نمیکنیم بماند.

... شاید هم به قول تو همان به که ناگفته بماند وگرنه ...

نعیمه یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 16:00 http://n1350.wordpress.com/

اتفاقن باهات کاملن مخالفم
تو دنیای مجازی تنها جاییه که می شه همونطور رفتار کنی که واقعن دلت می خواد
اگر خیلی از رفتارهای دیگران تو همین دنیای مجازی ناراحتی سعی کن حداقل خودت همونطور رفتار کنی که به نظرت درست میاد
در ضمن حوصله اسباب کشی به یه جای دیگه رو ندارم شرمنده (می تونی اینو بزاری به پای خودخواهی من)

مطمئن باش که من همون طور رفتار می کنم که به نظرم درست می یاد ... ولی متوجه علت مخالفتت نشدم ؟ مگه من گفتم کسی اون طور که دلش می خواد رفتار نکنه ؟؟؟ اگه بیشتر توضیح بدی ممنون می شم
....
در مورد وبلاگ ، شاید هم از خودخواهی من باشه که می خوام راحت تر دسترسی داشته باشم به وبلاگ ! به هر حال صلاح کار خویش خسروان دانند

مرمر یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 16:54

منم ایضا پی ن وشت

سلام :-)

منیره یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 17:58 http://booyedoost.blogfa.com

lممنون که قابل دونستی و درد دلت رو برای خودت نگه نداشتی کاش کمی هم سبک شده با شی .

داداش آداب دانم شرمنده کردی بابا فکر ظرفیت ما رو هم بکن
حالا ما به حکم سن و سال گفتیم گوشاتو واکن ... تو دیگه ما رو شرمسار نکن برار جان

اختیار داری ، مخلصیم :-)

منیره یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 21:23 http://booyedoost.blogfa.com

"کمتر آدمی مخصوصن کمتر زنی ..."
با این جمله نه به خاطر این که زنم به خاطر اینکه آدمم مخالفم میتونی ثابت کنی آدم نیستم چون حوّا هستم ...
از آنجا که هیچ آمار درستی در دست نیست از هیچ چیز وهیچ کس پس بنا به شانس برخورداری مان از اوضاع قضاوت میکنیم . من شانس اینرا داشتم که بین همه زنانی که میشناسم اهالی گفتگوی بیشتر ی پیدا کنم تا بین مردانی که میشناسم . و آقایان مذکور هم مارا نه اهل گفتگو که حرّاف می نامند . و مدعی هستند ماخانه حافظه های مغزمان را برای چیزهای بیهوده هزینه می کنیم که در گفتگو با به خاطر آوردن جزئیات از آنها پیشی بگیریم و در این میان سروَرک مظلوم ما ( اگر در سفر نباشد ) با سکوتی زیبا ولبخندی ویژه همگان را تایید می کند چون اصلن گفتگو را لازم نمیداند و سکوت را بهترین راه حل میداند .

بد شانسی باوردی برار جان گیر زناکان واقعی دنکفتی وگرنه خوشان مهربان زبان مره نقدی تره نیشان داده نیشان دادنی :))

انسانها برای من قابل احترامند ... تو جامعه ی ما زنان به هزران دلیل ، در حالت کلی ، چند قدم از مردان عقب ترند ... و فکر نکنم کسی باشه که این موضوع رو بتونه انکار کنه !
آرزوی قلبی من پیشرفت زنان و مردان جهان است ، اما آن چیزی که الان هست و وجود دارد ، این شرایط است ... چه من و تو خوشمان بیاید و یا نیاید.
زنهای واقعیتون رو هم رو کنید ببینیم چی هستن ؟!! ;))) مخلصیم :)

کلاغ شورشی۳ یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 21:34 http://www.kalagheshoureshi3.blogfa.com

رفیق خوب

:)

درخت ابدی دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 00:37 http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
مناسبات وبلاگی هم از عرف جامعه‌ی ما خارج نیست و این‌جا هم گاهی همون تعارفا رایجه. اما باز تو وبلاگا به دلیل مجازی بودنش صراحت به مراتب بیش‌تره. به هر حال، ظرفیت افراد با هم متفاوته و شاید نشه ازشون خرده گرفت.
توی اف.بی و گودر که لایکا کیلوییه و بیش‌تر اسم طرفه که لایک می‌خوره، نه مطلب.

سلام
ممنونم درخت عزیز ، وقتی شاید می آوری ، مخالفت کردن سخت می شود :)
اما به نظرم می توانیم این طور پیشنهاد کنیم ؛ کسی که ظرفیت اندیشه و تحمل پایینی دارد در همان سطح خودش گفتگو کند ...
مثلن ؛
گویا قصه ی خانوم میلانی مثل شده در وبلاگ من ... پس باز هم از ایشان می گویم ؛ خانوم میلانی شما که اندیشه تان در این حد است و شعور و درک سینمایی تان هم معلوم و مشخص ... پس در سطح خودتان حرف بزنید ، سینما جای شما نیست !!
کسی که ظرفیت پایین تری هم دارد ... در همان لیگ دو و منطقه ای مشغول باشد ... وگرنه من نوعی چه می دانم که طرف چه ظرفیتی دارد ؟؟
...
امیدوارم حرفم را رسانده باشم ... ارادت.

نعیمه سه‌شنبه 16 فروردین 1390 ساعت 12:47 http://n1350.wordpress.com/

فکر می کنم منظورم رو درست بیان نکردم
فکر می کنم تو این دنیای مجازی چون همدیگه رو نمی بینیم خیلی راحت تر می تونیم شخصیت واقعی خودمون رو نشون بدیم، یا حتی اون شخصیتی که آرزو داریم باشیم (که به نظر من این هم یه جورایی جزئی از شخصیت واقعی ماست) بنابراین زندگی وبلاگی ما خیلی با زندگی سبک ایرانیمون فرق می کنه. حداقل کمتر توش تظاهر و ریا وجود داره.
نمی دونم شاید هم من اشتباه می کنم.

ممنون از توضیحت ...
به نظرم ما اهالی دنیای مجازی ، که ایرانی هم هستیم ، یک شخصیت مجازی نیز برای خودمان پیدا کرده ایم !! یک سبکی که هر چند شاید با سبک زندگی واقعی مان تفاوتهای نسبتن اساسی دارد ، اما چنگی هم به دل نمی زند !
دو فرهنگ بد اما متفاوت !

افسانه جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 00:33

انسان امروز کمتر و کمتر از هر زمانی دوست دارد خوانده شود . گاه خسته میشوم از مونولوگ های تکراری شان اما چه میشود کرد؟
خوشا دشمن و نقادی که چیزی برای مبارزه داشته باشد !

نسیم دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 11:46

موافقم و کلا برای همین نظراتمو می بندم!

مارال سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 21:54

ققنوس و نسیم زیاد بد بینیدااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد