ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

حکایت سیگاری که دیشب با لذت ِ تمام دود شد ... !

  

            

 

 

قصه ی سوختن یک نخ سیگار ، بسیار مانند است به حکایت زندگی یک انسان.

سیگار می سوزد و دود می شود و ... اگر جنسش اصل و خوب باشد ، کمی نشئه تولید می کند و...  تمام !

و فیلتر نقش نعش را بازی می کند . 

 

انسانهای مختلف ، نامهای مختلفی بر نشئگی می گذارند ،
اما حکایت همان است ؛

سوختن ، دود شدن ، و اگر ... کمی تولید نشئه ! و تمام ! 

این بود ؛

حکایت سیگاری که دیشب با لذت ِ دود تمام شد ... !

نظرات 13 + ارسال نظر
فرزانه دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 11:39 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
حکایت من هم حکایت نشئگی رفاقت من و توست
یعنی تموم شده ؟

سلام
این چه حرفیه رفیق خوب ، ما مخلصیم و خلوصمان را نیز می دانی رفیق قدیمی :)

نعیمه دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 11:44 http://dokhtarezamin.blogfa.com/

از دست شما سیگاری ها

با احترام به تمام سیگاریهای عزیز باید بگم که بنده هنوز به درجه ی سیگاری دست نیافته ام ! من شایسته ی این عنوان نیستم ، همین :)
//// تو وبلاگت نمی شه کامنت گذاشت !

نفیسه دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 13:35

من که سیگار دوست ندارم و هیچ وقت هم نکشیدم که حس این نوشته رو درک کنم ولی شباهت به سوختن سیگار و زندگی انسانها رابطه مستقیم هست و البته جالب.

بله ، شباهتهای جالبی است ...

حامد دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 13:35 http://kooch88.blogsky.com

زیادی مایوس کننده بود
خیلی کافکایی شدی برادر
زندگی به نظرم اونقدر هم بی ارزش نیست
حال شاید من عقلم نمیرسه
مشتاق دیدار

راه درازی است به ناامیدی کافکا رسیدن و از آن نوشتن !
به نظر من هم زندگی بی ارزش نیست ، نشئگی دارد ! برای جنس های خوب و اصل :)
ما نیز مشتاقیم :)

درخت ابدی دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 19:36 http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
ما زندگی‌مون به هر حال دود می‌شه و به هوا می‌ره؛ چه به‌تر که خودخواسته و هم‌راه با لذت باشه، مثل همین سیگار کشیدن.

سفینه ی غزل دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 20:07 http://safineyeghazal.persianblog.ir

بنده اگر مذکر ! بودم سیگاری می شدم یحتمل.
شما ولی تا به درجات بالا تر نائل نشدید طرفش آفتابی نشوید .
تشریف ندارید. خبریه؟

سفینه ی غزل دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 20:09 http://safineyeghazal.persianblog.ir

فک کنم کامنتمو برای پست قبلی گذاشتم.
معذرت.

عظیمه دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 20:47 http://maninjami.blogfa

من هنوز مطلبو نخوندم ولی این سیگاره اصا بش نمیخوره مضر باشه ها

عظیمه دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 20:51 http://maninjami.blogfa

ببخشید من روشو نخوندم ! ماریجوانا! نه استغفرالاه
این وصله ها یه ققنوس ما نمیچسبه

منیره دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 21:23 http://http://rishi.persianblog.ir

واااااای تو ام ... بهت نمیاد ... سیگار به هیکل نازکت نمیاد ...
فهمیدی ؟ همه چی تو مملکت ما جنبشیه ... مدتی هم هست که جنبش سیگار راه افتاده ... چند وقتیه هر چی می خونم تو وبلاگ بوی سیگار میده ... دو به شک بودم منم برای سیگار بنویسم ... شکّم رو بر طرف کردی
می نویسم ... (آبجی خیلی بزرگ بودنم حالی میده ها )

افسانه دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 21:55 http://ariagirl.persianblog.ir/

آری پس چه خوب است زدن پکی عمیق به زندگی...

FarNaZ دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 23:46 http://desiree.blogsky.com/

زل زدن به یه سیگار که کم کم داره دود میشه... یه زمانی جزو لذت بخش ترین کارای زندگیم بود.
سلام

علی کۆرده‌ چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 01:16

سلام
اون وقت سیگار میچسبه که شب باشه و توی یه خیابان خلوت باشی که گهگاهی یه ماشین یا رهگذرانی از کنارت رد میشن و تو داری آهسته به سیگارت پک میزنی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد