ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

زیر درختان زیتون

دیشب بعد از چند وقت یک فیلم خوب ، ساده و دوست داشتنی دیدم و لذت غیر قابل توصیفی نصیبم شد ! و البته تا ساعت 3 شب بیدار ماندن و خوش گذراندن جریمه اش هم می شود ؛ زیر درختان زیتون خواب ماندن ، که این نیز عالمی دارد.

به هر حال ذهن در هم پیچیده ی این روزها ی من کمی برای تنفس به این روایت ساده و زیبا از زندگی نیاز داشت ، تا کمی نفس بکشد و به قول معروف نفسی تازه کند.

زیر درختان زیتون داستان یک گروه فیلمسازی است که به یکی از روستاهای رودبار می روند تا فیلم خودشان را بسازند ، و در طول فیلم ، داستان فیلم و داستان زندگی دو تن از اهالی آنجا به شکل ماهرانه ای به هم گره می خورد و به نوعی سینما و زندگی به شکل هم زمان تحت تاثیر یکدیگر قرار می گیرند که خود نکته ی قابل تاملی است. چند نکته درباره ی این فیلم به نظرم می رسد که به صورت خلاصه بیان می کنم؛

1- کیارستمی ، همان قدر که یک فیلمساز است ، یک عکاس نیز هست ! و حق این است که بگویم چه عکاس خوبی هم هست. به نظر من فیلمسازی در حد کیارستمی باید هم عکاس باشد. در زیر درختان زیتون هر حرکت دوربین و هر قاب تصویر یک عکس است ! عکسی پرمعنا و زیبا. لذت بسیاری بردم از دیدن این همه کادربندی های خوب و دلچسب در عکسهای این فیلم.

2- سالها پیش از این که ژولیت بینوش و کیارستمی بخواهند در ، کپی برابر اصل ، با یکدیگر همکاری کنند ، به خاطر دارم که خانوم بینوش یک بار به ایران آمده بود و در خانه ی کیارستمی با وی دیداری داشت. ژولیت این دیدار را چند هفته بعد در روزنامه ها این طور توصیف کردند ؛ او یک نابغه است ، در لحظاتی که پیش هم بودیم دو داستان فوق العاده برایم تعریف کرد ، که بعد از مدتی دریافتم او در همان لحظه آن داستان ها را خلق کرده بود (مضمون حرفها همچین چیزی بود) من هم با تشکر از ژولیت عزیز می خواهم کیارستمی را به خاطر این نبوغش ستایش کنم. او هم قصه های خوبی می گوید و هم قصه گویی را خوب بلد است. در زیر درختان زیتون ، داستان ساده ی فیلم  و قصه گویی ماهرانه اش ، بسیار به دلم نشست.

3- نابازیگری به نام حسین آقا (حسین رضایی) در این فیلم بازی فوق العاده ای انجام داد. به واقع باید به کیارستمی بابت گرفتن همچین بازی ای تبریک گفت.

4- سینما یعنی همین  ، به دور از غوغا ، به دور از هیاهو ... من سینما را دوست دارم ، زنده باد سینما.

نظرات 4 + ارسال نظر
سعید دوشنبه 16 خرداد 1390 ساعت 10:37 http://ganjineh.mihanblog.com/

ما نیز کیارستمی را دوست داریم، البته فیلم های کیارستمی را، وگرنه آن عینک تیره ی بزرگش که گمان می کنم حتی در حال خواب نیز به چشم دارد و چهره ای که می توان با آن دیکتاتور شد همیشه برای ما جای سوال داشته است.

خلیل دوشنبه 16 خرداد 1390 ساعت 22:41 http://tarikhigam.blogsky.com

سلام

این فیلم کوتاه وی هم نمونه ای دیگر از توانایی او :

http://www.youtube.com/watch?v=iuKPCmzt808

درخت ابدی سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 01:00 http://eternaltree.persianblog.ir

آره، فیلم خوبیه، و البته لذت دیدنش روی پرده یه چیز دیگه‌س، به‌خصوص اون سکانس پایانی.
کلا موجود جالبیه، با نگاهی دقیق و ظاهرا عادی.

آنا چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 12:07 http://www.royayetafavot.blogfa.com

زیباییش به همینه که نگاه متفاوتی داره رو همه چیزایی که راحت از کتارشون می گذریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد