ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

به نام جاودانگی

1- به نام جاودانگی

آغاز جهان تصادف است

به جهان آمدنمان از پی یک تصادف است

و عشق  

 عشق هم تصادف است !

چون آغاز جهان ...

تصادفی که جهانی نو خلق می کند.

و مرگ ،
آری ، هر آغازی ، انجامی در پی دارد ... 

 

خوشا تصادفی بزرگ ،

که لحظه ای عظیم خلق کند ،

به نام جاودانگی !

                                                      ق.خ 

 

 

 

2- دمی با دم ِ خیام

خیام اگر ز باده مستی ، خوش باش

با لاله رخی اگر نشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نیستی است

انگار که نیستی ، چو هستی خوش باش

                                                         خ 

 

 

3- تقدیم به خیام بزرگ. او که از پستی ، رست ؛

خیام اگر ز باده مستی ، هستی

با لاله رخی اگر نشستی ، رستی

هستی تو هنوز ، چون دمی را رستی

بر دست منت ، بزن به دستت دستی !

                                                        ق.خ

نظرات 16 + ارسال نظر
آرمین آران سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 11:51 http://aranlar.blogsky.com

خیلی قشنگ بود
مخصوصا این قسمت سوم

نعیمه سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 15:37 http://dokhtarezamin.blogfa.com/

اگر جناب خیام زده بود چقدر از این شعر لذت می برد

حامد سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 16:41 http://kooch88.blogsky.com

اولی خیلی زیبا بود
البته به نظرم مرگ یک آغاز است آغازی بر یک پایان
زندگی را لحظه ها می سازد خوشا افرادی که قدر لحظه ها در می یابند و از دست نمی دهند

یک زن سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 17:31 http://1bf.blogfa.com

انسان تصادف زیبایی است!

منیره سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 18:13 http://http://rishi.persianblog.ir

خ ... ق . خ ... اینا هم خیلی قشنگ بود شاعر !

NiiiiiZ سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 20:02 http://taktaazi.blogfa.com

و عشق
عشق هم تصادف است!

مینا سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 20:21 http://www.minanameh.persianblog.ir

بسیار زیبا ققنوس عزیز خوشحالم از آشنایی با وبلاگت اما واقعا به نظرت یادداشت دارالمجانین که نوشتم با مزه بود؟!!تعبیر جالبی به کار بردی شاید از نگاهی حق با تو باشد

نیکادل چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 08:05 http://aftabsookhte.persianblog.ir

در عالم احتمالات توجیه ناپذیر، عشق تصادف دلچسبی است .
.
با همه بله با خیام هم بله! جالب بود ققنوس
سلام

نفیسه چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 11:08

قشنگ بودند.

منم تازگی دارم به همین نتایج تو میرسم.

آنا چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 12:04 http://www.royayetafavot.blogfa.com

دیگه زدی به خیام ......

درخت ابدی چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 14:19 http://eternaltree.persianblog.ir

جاودانگی هم شاید یه تصادف باشه.
بده اون دستت

تینا پنج‌شنبه 19 خرداد 1390 ساعت 04:48 http://tintin-kh.blogfa.com/

سالهاست... جنگ زرگری بودن و نبودن خود نمایی می کند...
آخر هم ما نفهمیدیم... پیروز این حادثه که بود...
بودن یا نبودن!!!!!.............

دوست عزیز خود حضرت خیام در یک جمله و به روشنی و صراحت پاسخ شما را داده است ؛
انگار که نیستی ، چو هستی خوش باش ! همین.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 19 خرداد 1390 ساعت 08:05

۱- جاودانگی . این آرزوی تا کنون دست نیافته بشر . تا جایی که یادمه بشر از ابتدا دنباله اکسیر جوانی و جاودانگی بوده ولی آیا واقعا جاودانگی خوبه ؟ فکر نکنم خیلی خسته کننده می شه . شعر قشنگی بود
۲ - خیام حرف نداره
۳ -قشنگ بود

این جاودانگی با اکسیر جوانی مهیا نشود .... پیران راه به جاودانگی می رسند
...
اسمتون یادتون رفته گویا دوست عزیز :)

میله بدون پرچم پنج‌شنبه 19 خرداد 1390 ساعت 22:39

سلام
ای داد و فغان ز هرچه دون و پستی
دوریم ز رستن و ز هر خوش مستی
گر در پی عیش چون منی همدستی
بگذار به روی کله ی ما دستی
...
خیام رو دیدی این رو هم از طرف من بهش بده و ازش معذرت خواهی کن , بالاخره فی البداهه و اینا...به هر حال منتظرم دست راستش رو بکشه روی سرم...
یادت نره ها

افسانه پنج‌شنبه 19 خرداد 1390 ساعت 23:45 http://ariagirl.persianblog.ir/

خود را به طریق بدخصالی زده ام
لاجرعه پیاله های خالی زده ام...

ویس جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 00:39

سلاااام.من هم یک رباعی از خیام برات میذارم.شاید زیره به کرمان بردنه.ولی چه کند بینوا همین دارد:

چون جود ازل ،بود مرا انشا کرد

بر من زنخست درس عشق املا کرد

آن گاه قراضه ریزه ی قلب مرا

مفتاح در خزائن معنا کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد