ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

تنهایی پرهیاهو *

در خلوت ِ خالصم ؛ من و تنهایی

همراه ِ خیال ِ یک زن و تنهایی ...

زن! های! چرا نشسته ای تنهایی ؟

برخیز و برقص با تن و تنهایی !

 

  

* نام کتابی است خواندنی ، از نویسنده ای چک !

نظرات 11 + ارسال نظر
نسترن سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 20:35 http://zirenooremah.persianblog.ir

خیلی جالبه/من دوستدارمش...

ساناز سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 23:54 http://khise-khis.blogsky.com

معمولا روی ۱ اگه کلاه بگذاری میشه آ که آغاز حروف الفبائه.
شاید این آغازین بودن برای خیلی ها مهم باشه اما من ترجیح میدم یک بمونم که نماد تنهائیه تا به همه صفرها معنا بدم مثل ۱۰-۱۰۰-۱۰۰۰-۱۰۰۰۰ و ...

مرسی که خوندیم

ساناز سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 23:55 http://khise-khis.blogsky.com

در سرم دختر پیری عصبی می رقصد
شهر روی عصب من عربی می رقصد
این جهان با همه دغدغه هایش دارد
روی این جمجمه یک وجبی می رقصد

آنا چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 00:03

دارم تنهایی پرهیاهو رو می خونم
شعرت خوب بود
شعر ساناز هم خوب بود

کیمیا چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 00:36

سلام
لذت بردم.
چکیده ی این شعر چه بود؟ زن و من و تن؟!
ایان به کام...

شاید... و البته تنهایی ...

درخت ابدی چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 00:48 http://eternaltree.persianblog.ir

اون "با تن" سطر آخر حشو ملیح داره:)
خوب بود.

:-)

NiiiiiZ چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 10:26 http://taktaazi.blogfa.com

رقصم گرفته بود رو شنیدین؟

تنها ، تنهاااااااااا رقصیدممممم

من نیز رقصیدم !

سفینه ی غزل چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 15:13 http://safineyeghazal.persianblog.ir

قشنگ بود.

فرواک چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 16:18

سلام.
شعر قشنگی بود.
من از این کل این کتاب خوشم نیومد اما از جزئش چرا! سوپ کافکایی. آب معدنی کف برسر و اون سایبان دو تنی کتاب بالای سر...

کیمیا چهارشنبه 12 مرداد 1390 ساعت 01:44

اما من عادت به جمع بستن دارم...

شمالی شنبه 3 دی 1390 ساعت 10:03

ساناز شعری که می نویسی _شاعرشو هم بنویس!
که از محمدعلی رضازاده است-فریدونکنار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد