ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

دوچرخه سواری

دُن ِ بیمار ، که قلبش تندتر از دنیا می زد ، سوار بر دوچرخه اش رکابزنان می خواند ؛ 

 

می دانم ! می دانم !
روزی که من بمیرم
قلبم از سینه ام بیرون خواهد جهید
زنده و تپنده.  

پزشکی قانونی بداند ،

علت مرگ من ،‌ همان علت زندگی من بود،

در این جهان ِ بی علت !
آن روز  

روز ِ‌قلب ِ‌من !

جهان صدای قلبم را خواهد شنید
آن روز جهان دیگر بی قلب نخواهد بود
اما ...

دُن در حالیکه به فکر فرو رفته بود و بر سرعت رکاب زدنش افزوده بود نجواکنان با خویش گفت ؛ 

 


هی دُن ! تندتر رکاب بزن !
شاید بتوانی سریع تر از زمین به دور خورشید بچرخی
شاید به سرعت ضربان قلبت برسی
قلبت تنها درون سینه ات محفوظ است.
قلبت را از آن ِ خود کن !
تندتر دُن ! تندتر ...
سیاه چاله های فضایی برایش بهتر است.

نظرات 4 + ارسال نظر
کیمیا پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 18:43

هی... دن ! در این جهان بی علت روزِ قلبت که از سینه بیرون خواهد جهید ,در سالنامه ها ثبت خواهد شد...

21مهرماه معادل با 13 اکتبر ,روز قلبی که به سیاه چاله پیوست...

سررسید ، ‌دفتر سر رسیده هاست ؟!

سفینه ی غزل جمعه 22 مهر 1390 ساعت 11:45

علت مرگ من همان علت زندگی من بود... چه درخشان!

:-)

دمادم جمعه 22 مهر 1390 ساعت 17:56 http://www.damadamm.blogsky.com

مگه با رکاب زدن میشه به سیاه چاله های فضایی رسید؟ باید به هاوکینگ خبر بدیم.

شاید هم بشود... هاوکینگ چه می داند ! :-)

کیمیا شنبه 23 مهر 1390 ساعت 10:31 http://Vanity.blogsky.com

با میم موافقم...والا...

:-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد