به ابتذال ِ کلام می اندیشم
و به "سکوت ی که سرشار از ناگفته هاست"
چه نیازی است مرا به ... ؟
و چه باک اگر که داستان خدایان را ناتمام رها کنم !
من در سکوتم از ادامه ی داستانم سرشارم.
من می روم به سکوت و سرشار ِ از تو ام
خالی یم از کلام و ولی پربار ِ از تو ام
با یک نظر با من بگو از رازهای سکوت
پرگوتر از چشم ِ تو نیست ، بسیار از توام
پی نوشت ؛ با تشکر از دوستانی که حوصله کردند و لطف ، و داستان مرا خواندند ، باید بگویم که حالی بر من نیست برای نوشتن ادامه ی داستان ! عذر می خواهم ، انکار نمی کنم که من نویسنده ای حالی به حالی هستم.
می نویسمش ، شاید رو زی دیگر.
کلن نویسنده های حالی به حالی یه جورایی باحالن
چرا؟
چون وقتی حال دارن می نویسن و آدم وقتی حال داشته باشه بهتر می نویسه
استدلال خوبیه ، ولی این فقط پنجاه درصد قضیه هست ... شایدم کمتر ! خیلی هم کمتر ...
چون باید دید که اون آدم ها تو اون زمان هایی که حال دارن چیز ِ به درد بخوری می تونن بنویسن یا نه ؟!
درود
در پاسخ به کامنتی که برایم گذاشتید:
تا از احترام به خودمان و انسان شروع نکنیم همیشه در حاشیه های ستیز بین مرد و زن می مانیم
مسئله اینجاست که خود ِ مفهوم ِ "مرد" هم قضیه اش بودار است!
اساسا در سیستمهایی که نگاه ها از بالا به پایین است، تمام ِ مفاهیم بودارند
......................
نوشتن باید خودش بیاید
البته منظورم نه از هواست
قلم باید آزاد باشد
حتی از دلبخواهی های ما
قلمی که در زنجیر است و برده ، ابتذال است و تباهی
اگه خواسته ات اینه من یکی بهش احترام میذارم چون خود منم بگی نگی مودی ام .
دردهای به زبان نیامده...
سلام برادر
چه کردی؟؟؟؟
فردا می آیم و می خوانم
مثل تو نه ها مثل خودم
حالا که امتحانم را داده ام وقت اندیشیدن به ابتذال کلام است پسر؟!
سکوت ودیگر ...؟
خوبی عزیز چن وقت نبودم مرخصی بودم الان امدم و خوندم
داستانتم میخونم نویسنده حالی به حالی
امتحانم رو خوب دادم دیدی آلمانی بلت شدم
:)
ولی به نظر من داستانت تمام شده بود. نیازی به ادامه نداره. اونجا که زیبایی در «رها» نمود پیدا می کنه داستان به خودی خود تمام شده محسوب می شه...
هم اوج و هم فرود داره توش و فرود یعنی پایان داستان.
ایشالا یه روز تو سکوت ادامهش میدی.
در سکوت از ادامه ی داستانت سرشاری؟
فقط میتونی بگی نمیخوای ادامه ش بدی
همین
منتظریم ادامه بدی...
خوشم اومده بود ازش
سلام،
به امید روزی که باز حالی به حالی بشی.
قابل درکه. کاملن