آخرین بررسی ها و مشاهدات ققنوس خیس در این کشور ِ خراب شده و در مورد دو گونه ی متفاوت ِ آدم های فلسفه خوانده و ریاضی خوانده , این طور نشان می دهد :
یک آدم فلسفه خوانده اصولن خودش را به هر دری می زند و به هر شکلی در می آورد که نشان دهد آدم ِ خاصی است ! از جمله اینکه روزی صد بار هم این ذکر را با خودش تکرار می کند که : من آدم خاصی هستم !! تا شاید کم کم باورش شود که آدم خاصی است. و تازه اشم ! اسم همه ی کارهای زشت و بی ادبی اش ! و ریدمانهای رقیق ِ خودش !!! را هم می گذارد خاص ! اما چه کنیم که هر چه خودش را در ظاهر خاص تر می کند خودش را بیشتر ... بگذریم.
اما در همین دیار یک آدمی که مثلن دکترای ریاضی دارد ... او به طور خود به خودی آدم خاصی است ! یعنی بدون ِ اینکه خودش بخواهد و یا بگوید خاص می زند ... ! یک جور خاص ِ سرخود !! اگر شک دارید به حرف بنده!!! و خاص را اگر متفاوت بودن بدانیم ... کافی است حرکات و رفتار یک دارنده دکترای ریاضی را در یک مثلن مهمانی دنبال کنید ... خودتان هم به این نتیجه خواهید رسید که طرف خاص می زند !
...
اما نظر نهایی من , یعنی ققنوس خیس , در مورد این دو گونه :
دسته ی اول به نظرم آدم های فوق العاده احمقی هستند و دسته دوم نیز آدم های کاملن تعطیلی هستند. دلیل و استدلالم هم این است که دسته ی اول فوق العاده احمقند و دسته دوم کاملن تعطیل ! همین.
...
یک نفر که از این ورا گذری رد می شد گفت : پ ن پ ! تو خوبی !
من هم کم نیاوردم و در جوابش گفتم : برو رد کارت عمو !
راقم این سطور جزو کدامین دارودسته نیویورکی هاست ؟
د نه د نشد ، قبلا میگفتن دخترا یا خوشگلن یا دانشجو ، این پست تو منو یاد اون جمله معروف انداخت و من چهار سال تموم با این توهم زندگی کردم که : نکنه من زشت باشم .
من اصولن جز هیچ دسته ای نیستم ! چرا که خودم یک دسته ام ! یک دسته گل !! هر چند تپل مپل نیستم.
..
راستش را بخواهی ما هم در دوره ی سربازی از ترس ِ بعضی چیزها سیگاری شدیم !! چرا که می گفتند : پسرهای سرباز یا خوشکل می شوند یا سیگاری ! و ما طی یک انتخاب ٍ اگزیستانسیالیستی سیگاری شدیم... حداقل حفظ ظاهر کردیم.
خدا رو شکر که در اطراف من هیچ یک از این دو نوع آدم پیدا نمی شه.
مگر می شود کسی حداقل یک فیلسوف نما و یک دکترای ریاضی را در اطرافش ندیده باشد ؟ من که باور نمی کنم ...
همه ی این نوع ها رو که جمع کنی می شه جامعه.
طبیعی هستن
چون بالاخره هرکی ناچاره یه نقشی رو قبول کنه.یکی با لذت یکی با جبر.
به نظرم همه ی این نوع ها را که جمع کنی می شود انواع !!!
با این همه به نظرم نظر شما پخته و منطقی است ... هر چند من ...
دست شما درد نکنه....یه بلا نسبتی چیزی نثار میکردید بد نبودا؟!
ققنوس خیس داشتیم؟!!!!!
پس بنا بر استدلال های شما من جزو دسته ی اولم....ولی هیچ وقت احساس نکردم خاصم....
عجب پس من فوق العاده احمقم؟!!!!!!!!
ققنوس عزیز ! من از آدمهای متظاهر گفتم ... نه از همه ی دانشجوهای فلسفه !
فیلسوف نمابوددن با دانشجوی فلسفه بودن فرق می کند ... ضمن اینکه این مطلب هم طنز بود.
بعله!
فیلسوف نما که فراووووون دقیقا با همین تریپی که شما تشریح فرمودی ... تقریبا غلیظ تر و افراطی تر!
اما ریاضی خون در حد دکترا یکیو می شناختم که دندانپزشکی رو سر دو سال ول کرد و رفت ریاضی بخونه چون عاشق عدد و رقم بود و تا دکترا تخت گاز رفت اما بعد ...من دیگه ندیدمش!!!
یه نفر دیگه هم می شاختم که خیلیای دیگه هم میشناسندش همون ذهن زیبا و پروفسور نش و ...
با این حال همچین فکر نمی کنم آدم جماعت در رشته های دیگه خیلی متعادل تر از بعضی های دیگه باشن... کمی سر بچرخون!
یاد پروفسور جان نش هم گرامی !! الحق که معرکه بود ...
سر را هم می چرخانیم ;)
سلام
قبل از این که شمشیرت را طرف مکانیک خونده ها بگیری بگم که ما هیچکدوممون شبیه هم نیستیم!! پس نتیجه گیری کلی نکن لطفاً...
امضا
یک مکانیکی خاص تعطیل
سلام / پس لازم شد مشاهدات ققنوس خیس سمت مکانیک خونده ها بچرخه ... هر چند مطمئنم همه شون مثل خودت باحالن و کارشون درسته
پ چی گی ! من مره قوربان بوشوم / سردی بنم بام بوشوم [ققنوس خیس ]
چقد تو تی خاطرا خیی آخه ره ؟؟!!
خاشٍی !! عمو نره رد کارش اونوقت چی ؟
.............
اجازه هست از آیکون فوق در مواقع لزوم استفاده شود ؟
خاخور جان ! اگه من مره قوربان نشوم ... کی مره قوربان بشه ؟
اجازه هست ... ما فحش خورمون ملسه
من که نه اهل فلسفه م نه ریاضی. یه زمانی فقط کتاب لیت هولد رو می ذاشتم زیر سرم و می خوابیدم...
لیتهولد هم بالش بدی نیست
من هم از منفرد زاده ها هستم.یعنی اصولاْ هر روز به خودم می گم راستی تو چرا هیچی نمیشی؟
کم پیدایی ویس جان ...
با جفتشون برخورد داشتم. سیاه-سفید دیدی‌شون، ولی نگاهت بانمکه. دو سطر آخرتم که یعنی بهت گیر ندیم
البته نمک از خودته درخت جان ... ولی تا نگاه ِ سیاه و سفیدی نبابشه که نمک اتفاق نمی افته !
سلام،
چه دل پری از این دو گونه داری!
سلام / از دسته دوم که دل پری ندارم ... از دسته ی اول هم خوشم نمی یاد ... همین ... دل پر ندارم
راستی تو جزء کدوم دسته ای؟
من که گفتم ... ولی حالا هر دسته ای که شما بگی !
عجب!
آری ... عجب...
یک دسته ی دیگر از ادم ها هم توهم خاص بودن دارند مثل تو
که خواستی با این مطالب خودتو خاص نشون بدی عمو
مراعات کن انسان جان ... قلب ما به اندازه ی کلمات ما کلفت نست !
...
من خودم رو به زور آدم حساب می کنم ... آدم خاص که دیگه جای خود داره !
...
توضیح دادم که ! منظور من همه ی فلسفه خوان ها نبود ...
اوه واقعا من از این دسته اول زیاد دیدم انقد بدم میاد ایییییییییییییییییییییییییییییییییییی
منم مثل خودت با هیچ دسته ای نیستم خودمم با خودم
حالا بیا با ی متن جدید منتظرتم ققنوس جان
خواهم آمد ...
خاخور قوربان " ققنوس خیس " فحشه ؟
مگه گفتی ققنوس خیس ؟؟ من فک کردم منظورت اون نقطه ها بود خاخور جان ...
می بینی هنوز تو زبان ضعف دارم ... چه می شه کرد !! :))
سلام ققنوس خیس نمکی
شمشیرت با برق خوانده ها چه می کند ؟
برق خوانده هایی که هم عاشق فلسفه ان هم ریاضی بدجوری ...
سلام
برق خوانده ها یا خرخوانند و یا باهوش ...!! اما در هر دو صورت عاشق فلسفه نیستند .... تو مثال نقض این قبیله ای ... قدرت را باید دانست !! هر چند اگر در جواب کامنت ما چشم قلمبه بفرستی ;))
در یک کلام ؛ از برق و مدارها متنفرم ! یادش بخیر ... کلاسش را رسمن به گند کشیده بودیم!
ریاضی هم اگر محض باشد از آن متنفرم اما غیر آن بسیار برایم لذت بخش است ... هر چند عاشقش نیستم ...
من با قسمت پ ن پ ش موافقم :دی
آدمای خاص هزار دسته ان منم دسته هزار و یکی ام :دی
نه جدی صحبت کنم آدما دو دسته ان
یه دسته خاصن پس کارهایی که میکنن خاص میشه
یه دسته دیگه کارهای خاص میکنن که خاص بشن :دی
دو دسته شون هم هرجور راحتن
چرا میزنی تو سر خاص بودن؟ این یه میل طبیعی تو همه آدماست دیگه. با نارسیستیک بازی فرق داره
من نارسیست نیستم ها نارسیست ها را هم دوست ندارم !
چقدر چرند گفتم :دی
کامنت جالبی بود ... ممنون.
این که می گم جالب بود یعنی جالب بود ... طبق همون استدلالی که تو نوشته آوردم ;)
ولی واقعن جالب بود !
ترکیبش هم باید جالب باشه..!
یعنی اون حد وسط ماجرا.
دور و بر من تا دلت بخواد مهندس ریخته اما دکترای ریاضی اصلن تو دوست فامیل نداریم (خوشبختانه)
و اما از فلسفه: حرفش هم نزن
باور کن اغراق نمی کنم. فیلسوف ترین آدم خونواده منم که تا به حال یه دونه کتاب فلسفی نخوندم دیگه ببین بقیه چجورین.
کلن از اون خونواده هاییم.
اشکال نداره بابا شوخی کردم....
هر چه میخواهد دل تنگت بگو شما...
تبارکلا از این تواضع
متوجه شدیم منظورت را
سلام
آقا حالا به جای رقص و مستی و همآغوشی و اینا که همه نسیه هستند عجالتاً بچسبیم به همین استادیوم! که واقعاً مرگ با این وضعیت تیممون چند قدمی هم از ما رد شده و ...
ای ققنوس خیس
فلسفه اینکه همه جا راه نظرها رو بستی چیه؟
یالا کاممنت گذاشتن رو آزاد کن
مرگ همیشه در یک قدمی ماست تو اغوش ماست ققنوس عزیز ولی واقعا کیست که بداند ما زنده ایم
نازیها واقعا عجیبن چن وقت پیش فیلم تاریخچه نازی ها دیدیم خیلی عجیبه
چرا یه "بچه شیر" به یک قدم پیش ...یا یه قدم پس ... نگاه میکنه ؟
برای یه "بچه شیر " مرگ معنی نداره اگه به یالها ی فرداش فکر کنه ...
به یک جنگل که مال خودشه
جنگل خودتو بساز !