ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

هیچ ، برای مهدی موسوی و شاهین

مدتها پیش این شعر ِ مهدی موسوی ِ عزیز را خوانده بودم ، دیشب آن را با صدای شاهین ِ دوست داشتنی شنیدم ! نمی دانم چرا ترکیب ِ این دو نفر انقدر ویران کننده است ... به هر حال ، در فضای شعر و موسیقی که قرار گرفتم ، جسارت کردم و برای خودم چند خط کج و معوج ، به شعر ِ استوار ِ جناب ِ موسوی اضافه کردم ، امیدوارم که زیاد توی ذوق ِ شعر نزده باشم ؛ 

  

تقدیم به دو عزیز ؛ مهدی موسوی و شاهین ؛

 

 

ناگهان زنگ می زند تلفن،ناگهان وقتِ رفتنت باشد

مرد هم گریه می کند وقتی سرِ من روی دامنت باشد 

 

 

مرد هم گریه می کند هر چند، قلب ِ او مرده زیر ِ این آوار
استخوان لای زخم ِ کهنه و تازه ، خون ِ جاری ِ از منت باشد 

 

 

بکشی دست روی تنهاییش،بکشد دست از تو و دنیات

واقعا عاشق خودش باشی،واقعا عاشق تنت باشد 

 

 

واقعن عاشق ِ کسی باشی، واقعن عاشقت کسی شاید !

واقعن تیزی فروشده ای ، شده در قلب ِ پیر و آهنت باشد ؟ 

 

 

روبرویت گلوله و باتوم،پشت سر خنجر رفیقانت

توی دنیای دوست داشتنی!!بهترین دوست،دشمنت باشد 

 

 

شده گلهای دوست لوله شود ! دوستت خودش گلوله شود
توی قلبت فرو رود لوله ! دوستت ، دوست ِ عنت باشد ! 

 

 

دل به آبی آسمان بدهی،به همه عشق را نشان بدهی

بعد،در راه دوست جان بدهی...دوستت عاشق زنت باشد! 

 

 

دل که دادی! چه دادنی! سر هم ، می رود تا کجا نمی دانی

تو ی چشمهات زل بزند ، در سرش راست  ِ زنت باشد 

 

 

چمدانی نشسته بر دوشت،زخمهایی به قلب مغلوبت

پرتگاهی به نامِ آزادی مقصدِ راه آهنت باشد 

 

 

توی این هیچی ِ خراب شده ، خواهر ِ عشق ..خر نشو! نه! نه!

هرچه قلبت به عشق بالیده ، همه اش زیر ِ باسنت باشد 

 

 

عشق مکثی ست قبلِ بیداری...انتخابی میانِ جبر و جبر

جامِ سم توی دست لرزانت،تیغ هم روی گردنت باشد 

 

 

...

 

 

شرقی هستی و "شرق" در دستت، "یک جدایی" ست سهم شادیهات

می شود خیس ِ اشک کاغذهاش، اشک، اسکار و هم کنَ ت باشد 

 

 

خسته از «انقلاب»و«آزادی»،فندکی درمیاوری ...شاید

هجده«تیر»بی سرانجامی،توی سیگار «بهمنت»باشد... 

 

 

عادتی بود ماه ِ سوم سال ، ما به خرداد ِ ... عادت ِ خونین!
عادتی شد دلت تمام ِ سال ، دل ِ نامرد ِ نازنت باشد !  

  

...


 

ما که هیچیم ! باشد آقا هیچ ! پوچ هم هیچ می شود آخر
توی دنیای هیچ به هیچ ... هیچ نقش ِ رو سنت باشد

 

 

---------------------------- 

 

 

پی نوشت ؛ خطوط ِ کمرنگ ِ شعر از من است ! 

 حق این بود که برای گذاشتن ِ این شعر در وبلاگم از شاعر رخصت می گرفتم ، اما اوضاع ِ اینترنتم خراب تر از این حرف هاست ...

نظرات 23 + ارسال نظر
مرمر پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 ساعت 14:42 http://marimosh.wordpress.com

سلام ققنوسی.. خوبی؟
وای عالی بود. یعنی هر دو شعر فوق العاده بود. دو بار سه بار خوندم..:*

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 ساعت 17:52

خلیل پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 ساعت 19:42

سلام،

بالاخره از این " هیچ " و " پوچ " چه بچه ای متولد می شود؟

منیره پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 ساعت 22:53

شعر دکتر و صدای شاهین که جای خود ...
اما
بعضی از شعرات به سختی ساز و سروده و صدای نامجویه .
دیدن این دردها خیلی سخته ولی خب :
"....
....
این درد را خریده ام تا بشکند مرا
یا می کشد یا که مرا مرد میکند " _ققنوس خیس _

میله شنبه 20 اسفند 1390 ساعت 10:44

سلام

رها شنبه 20 اسفند 1390 ساعت 14:05


متن نامه هیچ........پوچ......
کلماتی که این روزها و این سال ها از خود و کسانی که در باب خود و غیر خود می اندیشیده اند فراوان شنیده ام
باری همه چیز همین است که هست.......
و من هنوز تولدی را به انتظار نشسته ام که نغمه ای نو از خود خواهد سرود...
نغمه ای فراتر از هیچ و پوچ...

پوچ !
به راستی چقدر در این کلمه عمیق شده ای ؟ رهای عزیز ...
من در آنچه ناکامان و افسرده جانان پوچی می گویند ، نشانی از پوچ نمی بینم !
برای آن کس که در دیار ِ معنا از پوچ می گوید ، پوچ پیش از هر چیزی است ... و پس از هر چیزی !
همین شعر فراتر از پوچ است ! بی ادعا !
آنجا که مدعیان قدم می گذارند ، پست تر از پوچ است !

رها شنبه 20 اسفند 1390 ساعت 14:07

بداهه گویی های شعریت استعدادی است ویژه در تو...
داوری در مورد وزن و قافیه و اصول شعری و اینکه چقدر باید کار کنی و چگونه باید کار کنی تا به کمال خود در این زمینه برسی، کار من نیست
انچه را که من با اطمینان می توانم بگویم این است نکه شعر همین است و شاعر تو...

فرزانه یکشنبه 21 اسفند 1390 ساعت 15:50 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
شاید تصادف جالبی باشه که این روزها توی ماشین فقط دارم همین آلبوم هیچ هیچ شاهین نجفی را گوش می دهم و با کلمات شعرش مانوس شده ام

اگر از نگاه مالوف مالکیتی به زن که در جامعه هست و در شعر ترانه های او هم جاریست بگذرم ترانه های بی نقصی دارد . وطوری می خواندشان که ...دل را خراش می دهد

که دوشنبه 22 اسفند 1390 ساعت 16:26

آخرین بیت رو مخصوصن خیلی دوست داشتم!:)

خیلی هم باعث افتخاره

فرواک سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 10:59 http://farvak.persianblog.ir

بیشتر از همه ی شعرات این رو دوست داشتم.

فاطمه سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 11:55 http://ogan.blogfa.com/

سلام..خواهش میکنم شما به من لطف دارید.من هم حتما این کارو انجام میدم(نقد ویادداشت بر فیلم)...اگه چیزی نوشتم حتما میدم شما هم بخونیدش ونظرتونو بگید.خوشحال میشم از راهنمایی هاتون تو این زمینه استفاده کنم....پیروز باشید

نجیبه محبی سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 11:58 http://haaghiighattt.blogfa.com/

سلام

هر دو شعر زیبا بود از ان قسمت شرقی و شرق در دست بودن شعر شما و جدایی هم خیلی خوشم آمد

سید مهدی موسوی سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 12:06 http://bahal22.persianblog.ir

مرسی مهربان
شرمنده ی خوبی هایت شدم...
داشتم متن وبلاگ جدید را می نوشتم
که لطفت را خواندم

دشمنانتان شرمنده شاعر ...
حضور شما اینجا و در این پست باعث افتخار من است ... سپاس :)

سفینه ی غزل سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 12:24 http://safineyeghazal.persianblog.ir

سلام ققنوس جان. می خوانمت هرچند دیر به دیر می کامنتم!
هم با خطوط کمرنگ حال کردیم هم پررنگ.
کمرنگ نباشی برار

الهام میزبان سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 12:38

آره
ترکیب این دو ویران کننده است
این دقیقا اولین جمله ای بود که با شنیدن این آهنگ گفتم
ویران کننده

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 12:39

ققنوس تو هم شاعری ها برای خودت! پرنده ی خیس شاعر ندیده بودیم که دیدیم.
امان از نارفیقی ! ترانه و موسیقیُ معرفی خوبی بود .مرسی.

- ما کلا هستیم . اما جزئا نبودیم و کلا جای شما خالی بود آنجا که ما بودیم!

مهرآیین سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 13:07 http://mehraeen .blogsky.com

جالبه که فراموش کردم خودمو معرفی کنم! کامنت قبلیه مال بنده بود!

درخت ابدی سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 20:57 http://eternaltree.persianblog.ir

ترانه‌ی قوی و دل‌نوازی بود خطوط پررنگ. آلبوم رو نشنیدم هنوز.
جواب‌های خطوط کم‌رنگ تو هم خوب بود، به‌خصوص بیت "شرقی..."

سبا چهارشنبه 24 اسفند 1390 ساعت 19:23 http://sangvazheha.blogfa.com

خوب تونسته بودید در معنا و آهنگ
نزدیک به شعر اصلی بنویسید..

ترانه رو نشنیدم هنوز.

خلوت دل جمعه 26 اسفند 1390 ساعت 11:09 http://khalvated.blogsky.com

عالی

راحیل اخباری چهارشنبه 23 فروردین 1391 ساعت 11:13 http://daneshjoonama88.blogfa.com/

درود بر شما
و چیست اشعار دکتر و صدای شاهین نجفی ک روی هم اشک می شود و های های می ریزد!
سپاس بابت اشعار دکتر و سپاس بابت کار زیباتون و تلفیق !
من هم ب هیچ و پوچ رسیدن را بر خلاف کامنت رهای عزیز
خوب درک می کنم شاید چون درد کشیده ام
ب هیچ و پوچ رسیده ام
در مرگ وجود غرقم !
و باز هم دورد و سپاس
و خوشحالم ازینکه ب بلاگ شما پا نهادم برای بار نخست
خواندن اشعار دوستان افتخاریست ک نصیبم شد

کوثر پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 00:50 http://khoars.persianblog.ir

برای من هم بسیار بسیار حس جدید عمیق داشت این تلفیق.
مصرع اخر دکتر عالی بود.از شما هم ممنون.

سیمای آبی پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 10:55 http://http://simayeabi.blogfa.com/

سلام دستت درد نکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد