ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

دیونوسوس ۱

آن گاه که خواست ِ زندگی در درونم ریشه کرد‚ دیونوسوس سکوتِ جهان را شکست و گفت:

به انسان بگو کدامین معیار والاتر از من است؟ آری! به راستی که دیونوسوس تنها معیاری است که زنده گان آن را درمی یابند. اوست که به حقیقت ِ زیستن نزدیک تر است.

قدری درنگ کرد و این چنین ادامه داد:

زندگی آن گاه که کسالت آور می شود سمی است مهلک برای من! جهان ِ این قرن و زندگی اش‚ هر چند که در آن بسیاری از آرزوها عینی تر شده اند‚ ارزشی کمتر از مرگ خواهد داشت‚ اگر ذهن های برتر پایه های آن را به حرکت در نیاورند. آه که من چقدر از این جهان ِ دلزده ی متوسط ها بیزارم!

دستش را به روی شانه ام گذاشت و گفت به جان های آزاده بگو:

مهربانانه ... و نه خیرخواهانه ...

قدری در تامل شد و با خود گفت: که به راستی خیر کدام است... کدامین خیر!

و سپس جمله اش را کامل کرد :

مهربانانه و نه خیرخواهانه‚ ذهن های برتر را می ستایم‚ حتی اگر گاهی بهای آن ستایش ِ شرارت های بایسته باشد... که شرارت را تعریفی نو می باید و ارزشی نو! و خیر را نیز.

***

او این ها را گفت و روی برگرداند و نگاهی‚ لبریز از اشتیاقِ خود‚ به چشمان ِ آپولون که دور ایستاده بود انداخت‚ و رفت.

و من به آن نگاه دل بستم‚ که چشم امیدِ جهانِ ما و زندگی بود آن نگاه ...

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 9 فروردین 1391 ساعت 20:01

"مهربانانه ... و نه خیرخواهانه "
شاید همین دو کلمه بس باشه
مهربانانه ... و نه خیرخواهانه
با خود و دیگران همین .
ممنون نویسنده .

ساحل (گربه ایرانی) شنبه 12 فروردین 1391 ساعت 16:34 http://persian-cat1386.blogfa.com

پس از سه-چهار سال نام این خدا دوباره به چشمم خورد... دلم براش تنگ شده بود و خودم نمی دونستم.

درود بر تو و خدای رقاصه مان!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد