احساسِ خوبی است! وقتی شاعری که دوستش داری و برای شعرش شعری نوشته ای‚ لطف می کند و از سر مهربانی از شعرِ تو یاد می کند...
شعرها و ترانه های مهدی موسوی‚ شاهین و ... احتیاجی به تحسینِ من ندارند‚ من اینجا می خواهم از چیزِ دیگری بگویم. از شرف!
شرافت! این گوهرِ کمیاب شده‚ حتی در هنرِِ این سرزمین.
معتقدم‚ عصیان‚ شرافتِ شعر و شاعر است...
البته آنها که به زندگی در لجنزار عادت کرده اند نه معنی عصیان را در می یابند و نه... بگذریم!
من این عزیزان را تحسین می کنم چرا که به ترانه های تهی شده ی این دیار شرفی دوباره هدیه کردند.
هجده تیر بی سرانجامی....!
اخلاق علمی آقای موسوی رو تحسین کردهام همیشه. بیشتر از این هم نمیشنامشون که قضاوتی داشته باشم
از حلقه ی گمشده ی این روزهای این سرزمین یاد کرده ای ققنوس...
حالا اگر آرزوی داشته باشم همین است که مردم این این سرزمین را ببینم دست برده اند در لجنزار و پیگیر پیدا کردن حلقه های شرافتند...
درود بر ققنوس!
اگر که حرف خانم مهرآیین درست باشد و مردم پاک نهاد(!) این مرز و بوم در لجنزارها سراغ از شرافت بگیرند این نشان از عمق حمق ایشان دارد! چرا که در لجنزار به دلیل رخداد پدیده ی فیزیکی شکست نور از شرافت تعبیر می شود به درنده خویی که به تصور ایشان عین ثواب است و صواب!
سلام
تیترت همه حرفها را زده است
سلام ققنوس جان
اثیری را خوب تمام کردی.نقطه ی اوجش هم آخرش بود! آفرین.شما که "اثیری" را نوشتی،اگر اجازه بدهید سه قسمت هم بنده در باب "اسیری"(دقت شود که اسیری و نه اثیری) بنویسم!
سلام/ متشکرم :)
البته که نیازی به اجازه ی من نیست... منتظرم ببینم چگونه می نویسی اسیری رو :)
حتما احساس خوبیه.
همین که خودت رو نفروشی خودش شرافته.
این روزها آلبوم ؛هیچ ؛ این دو نفر را گوش می کنم و دوست دارم
ارژینالش را هم خریده ام
سلام بر پرنده ی شاعر...
سلام . وبلاگ خیلی خوبی داری. اینقدر خوب بود که نتونستم نگم . خیلی از خوندن نوشته هات لذت بردم.. واقعا.. خوشحالم. موفق باشی..
سپاس از لطف ِ زیادت رهگذر...
منتظرتم با ی متن جدید بدو بیا عزیز
قلم ِ توانات... روز به روز داره قدرتمندتر میشه و من هم از خوندنش، از لذت... سرشارتر...
سلام شاعر... سلام رفیق
ممنون مهربان... مشتاق دیدار :)
قلم ِ توانات... روز به روز داره قدرتمندتر میشه و من هم از خوندنش، از لذت... سرشارتر...
سلام شاعر... سلام رفیق