تو! آن دیگری بودی که به معنای آفریده ی من چشم دوختی و به آن معنا دادی؛ دوست نادیده ی من!
بودنت زمان را به اوج رساند و میلادت آن شدنی دیگر است که بر زمان چیره خواهد شد و زمانه ای نو خواهد آفرید...
چشم به راه آن روزم! چه نزدیک و چه دور... نوبهار!
سلام نمی دونم از کجا به اینجا رسیدم نوشته هاتو دوست داشتم مخصوصا اونجا که بحث رو با فلان اقا شروع کردی و اون شخصیش کرد و گفت تو اصلا فلان کتاب را خوانده ای ؟ و........ اینقدر قشنگ نوشته بودی که خودم اومدم توو جمع و دیدم چی شد! قلمت رو دوست دارم از اینجا می شه نتیجه گرفت که تو خوب می نویسی چون من حوصله ی کامنت گذاشتن ندارم فقط می خونم اون هم نه همه وبلاگی رو دوست دارم نوشته هاتو اگه آپ کردی ممکنه منو خبر کنی ؟ سپاس بیکران
سپاس از لطفت به من. و اینکه به نوشته هایم نگاه انداخته ای... من اهل خبر کردن نیستم دوست عزیز. ولی به وبلاگت سر خواهم زد و اگر حرفی داشتم می گویم.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
و چه شانسی دارد آن دوستی که دوستی تو را دارد...خدنگ اشتیاقی به فراسو...
درود بر تو...
دل بستگی ساده است.
فریبا منتظر ظهور
داستان برگزیده دور چهارم دو هفته اخیر
و چهار داستان دیگر.
بهتزین های دو هفته اخیر و شاد باش سال جدید برای شما دوستداران ادبیات داستانی.
سلام
نمی دونم از کجا به اینجا رسیدم
نوشته هاتو دوست داشتم
مخصوصا اونجا که بحث رو با فلان اقا شروع کردی
و اون شخصیش کرد و گفت تو اصلا فلان کتاب را خوانده ای ؟ و........
اینقدر قشنگ نوشته بودی که خودم اومدم توو جمع و دیدم
چی شد!
قلمت رو دوست دارم
از اینجا می شه نتیجه گرفت که تو خوب می نویسی چون من حوصله ی کامنت گذاشتن ندارم فقط می خونم
اون هم نه همه وبلاگی رو
دوست دارم نوشته هاتو
اگه آپ کردی ممکنه منو خبر کنی ؟
سپاس بیکران
سپاس از لطفت به من. و اینکه به نوشته هایم نگاه انداخته ای...
من اهل خبر کردن نیستم دوست عزیز.
ولی به وبلاگت سر خواهم زد و اگر حرفی داشتم می گویم.