1
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت !
مندلیف جان ! استاد !
به هر کیمیایی که خود دانی و ما ندانیم ،
عناصر سخت جدولت را به ما بنما !!
نکته 1 ؛
مندلیف جون ، قربونت ، اگه هنوز عنصرهای مورد نظر کشف نشده ، بگو که خودمون دست به کار شیم !
نکته 2 ؛
یک وقت دچار اشتباه نشوی مندلیف جان ، منظور ما از عناصر سخت جدول ، به هیچ وجه ، شیر خدا و رستم دستان نیستا ، اشتباه نکنی ، آنها را برای همان مولانا کنار بگذار ، ما را یک جرعه شیرعسل با یک لقمه نان و پنیر خامه ای که دلدار در دهانمان می گذارد ، بس است !
2
ای تو که خاک را به نظر کیمیا کنی !
لباس هایم خاکی گشته ،
و میلی به مصرف پودر رخت شویی نیز ندارم !
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنی ؟؟!!
نکته ؛
فقط جان مادرت ! به جای پاک کردن ، اشتباهی خاک وجودمان را به کیمیا ، بدتر گِلی نکنی !!
3
بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم !
از خاک کمتر یعنی چی ؟ یعنی زیر ِ خاکیم ؟
ای ول به خود ِ ما که زیرخاکی هستیم و کلی قیمت داریم ... ما از همه سریم !!
پی نوشت ؛ کمی چاشنی ِ طنز همیشه ته گلویم ماسیده است ، زندگی طنز سیاه و سفیدی است !