می گویید به زرتشت ایمان دارید ؟ اما زرتشت کی ست ! مومنان ِ من اید : اما مومنان کیستند! شما آن گاه که من را یافتید هنوز خود را نجسته بودید. مومنان همه چنین اند . از این رو ایمان چنین کم بهاست. اکنون شما را می فرمایم که مرا گم کنید و خود را بیابید. و تنها آن گاه که همگان مرا انکار کردید ، نزد شما باز خواهم آمد... به راستی برادران ، آن گاه گمگشتگانم را با چشمی دیگر خواهم جست ... چنین گفت زرتشت ، آن هنگام که تنها از میان قومش می رفت. *** پیام بر چو خدا را به ما نشان می داد لباس ِ معنی و ایمان به این جهان می داد . پیام آور ِشورم ! خدای شیرینم ! خدای را به دست های پرتوان می داد تمام حلقه شدم من ، به دور ِ او گشتم ... به چشم ِ خویش بدیدم که داشت جان می داد و مُرد ! مُردم و بردیم جان به قربانگاه و جای جای ِ زمین ، بوی ِ آسمان می داد زمین ، جهنم و فردوس ِ نو شد و گفتم تعال ! قصه العشقُ ، که عشق آن می داد خدای بی لباس بود و "من" خدا شده بود "فروشد"م به تنش من و تن تکان می داد "فراشد" ی دگرم هست با تو جانانه و گفت آری و لب خنده اش کمان می داد . و لایه روبی ِ ققنوس ! که هست آیینش ... بدان حدی ست که او را جهان ، زمان می داد چنین گفت ققنوس خیس در ده آذر 90 |