I'm not gaga yet

امشب خبر ِ خوبی شنیدم، و در عین حال، در همین امشب،  از زمین و هوا دلگیرم! و احساس می کنم هم چون چوب پنبه ای که خوابهای آشفته هم می بیند، تسلیم ِ بخت، در دریای عظیمی از بیهودگی  شنا می کنم...

واقعیت این است که مسائل ِ ظاهرن مربوط به یکدیگر، ربط چندانی به هم ندارند! و این چندان خوشایند نیست. و اینجا به قولِ پدر ِ شاعرِ "تئو" در فیلم "دریمرز" باید گفت ؛ "با این همه جای تشکر داره که من هنوز دیوانه نشده ام..."

  

 

پی نوشت؛ قسمت ِ آخرِ اثیری را نوشته ام! احتمالن فردا می گذارمش توی وبلاگ.