ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

تک ستاره

  

 

 

آسمان شبم در این شبها

یک ستاره در دلش دارد
یک ستاره ، یک ستاره ی زیبا
شور در شام تار می بارد


آسمان جان! کمی بیا پایین
من ستاره ی شبم خواهم
آسمان می رود زمین گر که ؛
من ز تنهایی دلم کاهم ؟

ای ستاره ام ! بیا به برم
بین ما فاصله ، نجومی نیست !
من تو را لمس می کنم هر شب
این بماند ، این عمومی نیست!

من امیدم به هر شبانه توست
ای ستاره با تو می گویم !
با تو هر شبم ترانه سرام
روز را از پی تو می جویم  

 

ای ستاره ام مباد ابری
رویت از من نهان کند امشب
پرده ی ابرهای اختر پوش ؛
در سیاهی ، جهان کند امشب

هر حجابی که بین ما باشد
من ز تو چشم بر نمی دارم!
ابر ، فاصله و یا هر غیر ...
سعی در کار ِ تو بوَد کارم !

آسمان ِ شبم در این شبها
یک ستاره در دلش دارد
در دلم اشک ، آب می دهد و
آن ستاره بذر مهر می کارد‌ !   

        

                                          عسلویه _ خرداد 89 

 

عکس بالا تزئینی است _ لنگرود ، اردیبهشت 89

نظرات 18 + ارسال نظر
نسیم سه‌شنبه 15 تیر 1389 ساعت 18:53

همون ایراد شعر پایین
عالی بود ولی ابیات ذیل سکته داشت!
ای ستاره ام ! بیا به برم
این بماند ، این عمومی نیست!
و چندتا دیگه...

ایده ات ولی خوب و مثل همیشه عالی!

هیچکس تنها نیست... سه‌شنبه 15 تیر 1389 ساعت 20:33 http://hichkas2020.blogfa.com

و سالیانی دراز در این دیارم
دیاریست که سالهاست مردمانش سوسوی ستاره ها را ندیده اند
و اگر نوری هست
نوریست فلورسنتی از مهتابیهای پالایشگاههایش.

سرمست و هوشیار باشید

کلاق سیاه سه‌شنبه 15 تیر 1389 ساعت 21:28 http://virtualpage.blogfa.com

سلام

الیاس چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 01:13 http://eco791.blogfa.com/

خوب بود.

ارغوان چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 08:28

تو که درست نمی کنی ولی من باز می گم!!!
من ز تنهایی دلم کاهم ؟

به جای
من ز تنهایی های خود کاهم ؟

بیت آخر اصلا مثل باقی شعر نیست. انگار دلی نیست و به زور به شعر سنجاق شده. قشنگ بود. نه به اندازه ی قبلی ولی به هر حال دوست داشتنی بود.

:-)

حسین چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 08:42 http://kimiyaa.blogsky.com

دل تنگ ققنوسٍ شاعرم

و از سر اتفاق : بین ما فاصله ، نجومی ست...

والا طبق اطلاعاتی که الان گرفتم فاصله ی بینمون اینه :
Driving directions to Asaluyeh, Iran to Tehran
1,278 km – about 18 hours 8 mins
گمون نکنم این فاصله نجومی باشه ولی انصافا دوره خوب ;)

خیلی مخلصم داداشم...

حامد چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 10:34 http://kooch88.blogfa.com

سلام برادر
شعر زیبایی بود امروز بیش از هر زمان از آبی آسمان دور شده ایم و ظلمت ما را در برگرفته است آیا واقعا صبح نزدیک شده است؟؟؟؟

سلام حامد عزیز
کم پیدایی ؟ سراغی نمی گیری از ما دیگه ...
مرسی ازت...
من که صبحی نمی بینم ...

سید مهدی موسوی چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 11:32 http://bahal3.persianblog.ir

ممنونم از لطف بسیارت
و به امید دیدار مجدد شما...

خواهش می کنم جناب موسوی عزیز

رامین خسروی چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 14:22 http://ramin00.persianblog.ir

با درود و احترام به شما دوست عزیز


بعد از ماهها به روزم با:


1-رفته بودم کمی پول برایم بیاورم


2- تمام ماه را گریه کردم


3-دستم به جایی بند نیست


4-سودوکوی مرد افکن


5-فیلمی که من دوست دارم


6-شعری که هر چی باشه از سخن چین بدبخت هیزم کش تر نیست


یادم آمد در خیابان عشق بازان را گرفتند

چترها از روی دوشم باز باران را گرفتند


منتظر شما می مانم.

عاتکه چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 15:12 http://leaderofutopia.blogspot.com

اقتضای شبهای پرستاره عسلویه هم هست....
عسلویه کجا لنگرود کجا

بازی زمونه است که ما رو از بالای بالا به پایین پایین ایران کشونده ;)

نامیرا چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 17:01

موفق باشی کلا...

ژوله چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 17:23 http://zhooli.blogspot.com

روزها و شب هایی که کار و سکوت و ستاره دارد از آدمی شاید تنها دلتنگی بسازد و در عین حال نزدیکی

میله بدون پرچم پنج‌شنبه 17 تیر 1389 ساعت 02:10

سلام
پس از گذشت مدتی کوتاه یا بلند:

آسمان جان کمی برو بالا
خلوتم را دقیقه ای خواهم
گر دهی مجالکی کوتاه
روز دیگر پی تو می آیم !

از شوخی گذشته راستی عسلویه هنوز فعال هست؟!

سلام
مرسی باحال بود D:
...
به لطف آقایون و با دستان توانمند متخصصان داخلی اینجا همه چی آرومه و ما همگی مشغول زدن مگس های اضافی هوا هستیم ! جای شما هم خالیه ! آب و هوا هم عالیه !!!

کافه کلاسیک پنج‌شنبه 17 تیر 1389 ساعت 03:25 http://CafeClassic.ir

سلام علیکم !
در چند ژست سینمایی مخصوصا در وبلاگ قبلی ات دیدم که در زمینه سینمای کلاسیک هم سلیقه هستیم. ازت دعوت می کنم از کافه کلاسیک دیدن کنی.

نفیسه پنج‌شنبه 17 تیر 1389 ساعت 20:06

خوبه بلاخره همون یه ستاره رو هم داری.

نگار جمعه 18 تیر 1389 ساعت 13:16

بنگر که چگونه دست تکان می دهم
گویا مرا برای وداع آفریده اند

سلام ... خداحافظ
بر این دو اگر حرف تازه ای یافتی اضافه کن !
...
بازم مرسی ... جالب بود ...

فرزانه شنبه 19 تیر 1389 ساعت 01:14 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
این شعرت و حال و هوایش را خیلی دوست دارم
یکی نیست دیوان ققنوس را بدهد دستمان

سلام
چاکریم فرزانه جان ... دیوان که نه ولی پریان (فرشتگان و فرزانگان هم می شه گفت یجورایی) ققنوس به زودی می یاد دستت D:

نیکادل سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 12:56 http://aftabsookhte.blogfa.com/

رفیق جان چه شعر دلچسبی،‌خوشم میاد همیشه یه ردی از امید و خوش بینی توی اشعارت هست.
عجالتاً با اجازه من این بیت از شعرت رو می‌فرستم واسه نیرو انتظامی بلکه بی‌خیال این طرح حجاب و ... بشه :‌
هر حجابی که بین ما باشد
من ز تو چشم بر نمی دارم!

ممنون نیکادل عزیز ...
گمون نکنم بی خیال بشه به همین راحتی ... وگرنه ما که پایه ی زل زدنیم ;)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد