۱- به عنوان یه خواننده ی ساده از مقاله خوشم اومد. ۲- نظری ندارم. ۳- منظورت رو نگرفتم یعنی چطوری باید از مولانا پند بگیریم؟ حالا بر فرض پند نگرفتیم، واقعا ایرانی دونستن و و ندونستن مولانا توسط دنیا فرقی نمیکنه یا اینکه تو این موضوع یه پند اخلاقی بود و منظور واقعا این نبوده؟
خوشا به حال آنان که به دنبال آن زبان دیگر رفتند و محرم شدند وی را ! که آری ! عشق را خود صد زبان دیگر است ! و ای کاش زبان سخنمان عشق بود ! و ای کاش زبان سخنمان عشق شود ! با نظرت کاملا موافقم ....
این که چه کسی در کجا به دنیا اومده به تنهایی باعث افتخار نیست ... اینکه چقدر برای تکامل اون شخص و پرورش افکارش زحمت بکشه میتونه دلیلی برای مفتخر بودن باشه
سلام من کاملا با متنت موافقم فقط اینکه گویا اینی یستا در بازی با آتلتیکو بیلبائو (دقیق یادم نیست) نود دقیقه هو شد. گویا مادریدی های پیاتخت نشین متساهل تر از باسکی ها هستند.
سلام. تبریک می گم. لینک دوم متنت کامل بود و اون پارگی اولی رو نداشت. با نکته ای که مطرح کردی موافقم. اما فراموش نکنیم که بزرگانی مث مولوی، باخ، داستایفسکی و خیلیای دیگه از قفس تنگ ملیتشون در اومدن و بخشی از میراث بشر محسوب می شن. چه بهتر که قدر مولوی رو دوستداران جهانی ش بهتر از ما می دونن. اگه از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم، زیاد حسرت نمی خوریم، چون بیگانگان با مدیریت درستشون بهتر از پس کار برمیان و شخصیت های مورد علاقه ی ما بیشتر شناخته می شن. خوش به حال ملتی که دولتش فرهنگ رو با تمام تنوعش قربانی سیاست نمی کنه.
ممنون استفاده بردم. حیف و افسوس که چنین با کردار خود ُ افتخاراتمان را از خود دریغ می کنیم. اما با این وجود حتی اگر مولانا را ترک هم بدانند ُ باز این ما هستیم که مثنوی نمی خوانیم درست مثل وقت هایی که او را ایرانی می دانستند و همچنان نمی خواندیم.
ممنون سعید. ایرانی دونستن و یا ندونستنش فرق میکنه ... ولی موضوع مهمتری هم هست ... حرف من این بود ممنون شیطان :) البته تو در مورد نوشته ی قبلی من کامنت گذاشتی ، نه این نوشته ... ولی به هر حال نکته ی جالبی بود. ممنون درخت جان از لطفت ... در واقع همون لینک دوم لینک اصلی بود ... سایت تیترآنلاین بدون اطلاع مقاله رو کپی کرد ... من هم تقریبن همین چیزی که گفتی رو می خواستم برسونم ممنون دمادم ... بله ! دقیقن !
سلام ققنوس عزیز من از متن مقاله ات خوشم اومد . چونکه چیزی رو که گفته بودی تجربه کرده بودم و کاملا" لمسش می کردم . ممکنه دو نفر حتی توی دو مقطع زمانی متفاوت بینشون ارتباطی نزدیک برقرار باشه بدون اینکه وجه تشابه فکری با هم داشته باشند . یه کمی هم یاد فیلم Hours با بازی نیکل کیدمن افتادم ... نمی دونم برداشتم نزدیک بود یا نه !
سلام دوست عزیز :) ممنون ازت ... ساعتها رو دوست داشتم ... ولی نمی دونم دقیقن یاد کدوم قسمت فیلم افتادی ... ممنون
فیلم hours جریان سه زن بود در سه مقطع زمانی متفاوت ولی نزدیکی عجیبی از نظر فکری بین این سه زن وجود داشت و سرنوشتی تقریبا یکسان . خیلی ربطی نداشت به متنت ولی نوعی ارتباط بود در مقاطع زمانی متفاوت بین آدمها.. ... و اما در مورد مولانا متاسفانه برای خیلی از ایرانی ها این عارف و شاعر بزرگ هنوز گمنام می باشد .
ساعتها رو دیدم ... ممنون ... جالب بود بله متاسفانه
سلام الان دیگه از هر انگشتت هنر می باره پس وقت ...! جلد پوستی را خوب آمدی و اشاره ای هم به وقایع اخیر داشت... نداشت؟ چند روزی که نبودم از همه بیشتر نگران اینجا بودم که مبادا خیلی عقب بیفتم. خوش باشی
آره دیگه ! وقت .... :))) داشت داداش ... زیاد که ننوشتم این بار ... D: مخلصیم ... تو هم همین طور
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
تقصیر کم کاری مسئولان
۱- به عنوان یه خواننده ی ساده از مقاله خوشم اومد.
۲- نظری ندارم.
۳- منظورت رو نگرفتم یعنی چطوری باید از مولانا پند بگیریم؟ حالا بر فرض پند نگرفتیم، واقعا ایرانی دونستن و و ندونستن مولانا توسط دنیا فرقی نمیکنه یا اینکه تو این موضوع یه پند اخلاقی بود و منظور واقعا این نبوده؟
خوشا به حال آنان که به دنبال آن زبان دیگر رفتند و محرم شدند وی را ! که آری ! عشق را خود صد زبان دیگر است ! و ای کاش زبان سخنمان عشق بود ! و ای کاش زبان سخنمان عشق شود !
با نظرت کاملا موافقم ....
این که چه کسی در کجا به دنیا اومده به تنهایی باعث افتخار نیست ... اینکه چقدر برای تکامل اون شخص و پرورش افکارش زحمت بکشه میتونه دلیلی برای مفتخر بودن باشه
سلام
من کاملا با متنت موافقم فقط اینکه گویا اینی یستا در بازی با آتلتیکو بیلبائو (دقیق یادم نیست) نود دقیقه هو شد.
گویا مادریدی های پیاتخت نشین متساهل تر از باسکی ها هستند.
سلام.
تبریک می گم.
لینک دوم متنت کامل بود و اون پارگی اولی رو نداشت.
با نکته ای که مطرح کردی موافقم. اما فراموش نکنیم که بزرگانی مث مولوی، باخ، داستایفسکی و خیلیای دیگه از قفس تنگ ملیتشون در اومدن و بخشی از میراث بشر محسوب می شن. چه بهتر که قدر مولوی رو دوستداران جهانی ش بهتر از ما می دونن. اگه از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم، زیاد حسرت نمی خوریم، چون بیگانگان با مدیریت درستشون بهتر از پس کار برمیان و شخصیت های مورد علاقه ی ما بیشتر شناخته می شن.
خوش به حال ملتی که دولتش فرهنگ رو با تمام تنوعش قربانی سیاست نمی کنه.
ممنون استفاده بردم. حیف و افسوس که چنین با کردار خود ُ افتخاراتمان را از خود دریغ می کنیم.
اما با این وجود حتی اگر مولانا را ترک هم بدانند ُ باز این ما هستیم که مثنوی نمی خوانیم درست مثل وقت هایی که او را ایرانی می دانستند و همچنان نمی خواندیم.
ممنون سعید. ایرانی دونستن و یا ندونستنش فرق میکنه ... ولی موضوع مهمتری هم هست ... حرف من این بود
ممنون شیطان :)
البته تو در مورد نوشته ی قبلی من کامنت گذاشتی ، نه این نوشته ... ولی به هر حال نکته ی جالبی بود.
ممنون درخت جان از لطفت ... در واقع همون لینک دوم لینک اصلی بود ... سایت تیترآنلاین بدون اطلاع مقاله رو کپی کرد ... من هم تقریبن همین چیزی که گفتی رو می خواستم برسونم
ممنون دمادم ... بله ! دقیقن !
سلام ققنوس عزیز
قبلا گفتم . اگه لازمه باز هم بگم ؟!
سلام دوست عزیز
ممنون که گفتی ... :)
سلام ققنوس عزیز
من از متن مقاله ات خوشم اومد . چونکه چیزی رو که گفته بودی تجربه کرده بودم و کاملا" لمسش می کردم . ممکنه دو نفر حتی توی دو مقطع زمانی متفاوت بینشون ارتباطی نزدیک برقرار باشه بدون اینکه وجه تشابه فکری با هم داشته باشند .
یه کمی هم یاد فیلم Hours با بازی نیکل کیدمن افتادم ...
نمی دونم برداشتم نزدیک بود یا نه !
سلام دوست عزیز :)
ممنون ازت ...
ساعتها رو دوست داشتم ... ولی نمی دونم دقیقن یاد کدوم قسمت فیلم افتادی ... ممنون
فیلم hours جریان سه زن بود در سه مقطع زمانی متفاوت ولی نزدیکی عجیبی از نظر فکری بین این سه زن وجود داشت و سرنوشتی تقریبا یکسان .
خیلی ربطی نداشت به متنت ولی نوعی ارتباط بود در مقاطع زمانی متفاوت بین آدمها..
...
و اما در مورد مولانا متاسفانه برای خیلی از ایرانی ها این عارف و شاعر بزرگ هنوز گمنام می باشد .
ساعتها رو دیدم ... ممنون ... جالب بود
بله متاسفانه
سلام بر ققنوس مقاله نویس
با آرزوی پیشرفت و بهروزی برای تو
ممنون دوست عزیزم
سلام
الان دیگه از هر انگشتت هنر می باره پس وقت ...!
جلد پوستی را خوب آمدی و اشاره ای هم به وقایع اخیر داشت... نداشت؟
چند روزی که نبودم از همه بیشتر نگران اینجا بودم که مبادا خیلی عقب بیفتم.
خوش باشی
آره دیگه ! وقت .... :)))
داشت داداش ...
زیاد که ننوشتم این بار ... D:
مخلصیم ... تو هم همین طور