دلم از این همه غربت,
هوای خمت را کرده است !
دیوگنس !
در چه کاری ؟!
هیهات !
فانوسکت به کارت نخواهد آمد
می دانم می دانم
خورشیدی هم اگر به دست گیری
چیزی نخواهی یافت !
امشب
به اینجا بیاور
آن فانوسکت را
تا با نورش ، کمی
در این ظلمات شعر بخوانیم !
دیوگنس
دلم گرفته از هژمونی شب بر انسان ...
ژنده پوش خواهم شد از امشب !
چون تو.
بیا!
بیا تا هستیم ،
بریده از همه چیز
رمیده از همه کس
بی خیال همه کس
بی توجه به همه چیز
همه چیز ، حتی کوزه !
بیا ،
بیا تا هستیم
برای رویاهامان
تنها شعر بخوانیم ... !
دیوگنس !
دلم از این همه غربت,
هوای خمت را کرده است !
راستی آنجا برای دو نفر جا هست ؟
من و تو !
سلام.
شعری برای تمام فصول، شعری برای انسان بودن.
لذت بردم.
سلام
ممنون از لطفت رفیق :-)
شعری ... اندک مرهمی بر زخمی ...
... :-(
یعنی این شعر مال کی میتونه باشه؟! یعنی این شعر واسه کی میتونه باشه؟
پ.ن: بلی! ما نه دیوگنس را میشناسیم و نه فانوسش را نه کوزه را، به یک معنی اصلا نفهمیدیم این شعر چی گفت. برای همین به رسم «کم نیاوردن»... به به، عجب شعری، عجب مفاهیم عمیقی داشت، بسیار لذت بردیم.
:))
پی نوشت : اما خوب نکات کلیدی شعر را گرفتی
دلم گرفت.
دلم برات تنگ شده
ممنون دوستم ...
سلام
و دو تایی در خم!
اسکندر که آمد
این بار بگذار تا من بگویم
سایه اش را از سر ما کم کند
سلام ...
همیشه اسکندرها نمی گذارند !
خدمت خواهیم رسید
ثقیل بود...
روون نبود...
زیاد دوستش نداشتم...
ببخشیدا...
آخه خیلی بهتر اینا می تونی بگی...
ممنون :-)
توی کوزه برای یک نفر جا هست ان هم نه آنچنان زیاد!
کوزه را که می شود شکست، وقتی با دست هم می شود آّب می خورد !
و به قول استاد٬من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میبینم بد آهنگ است/بیا ره توشه برداریم قدم در راه بگذاریم ببینیم آسمان هرجا آیا همین رنگ است
وقتی چیزایی که دوس داری رو نمی بینی و اون چیزایی که میبینی رو دوست نداری فقط میتونی واسه رویاهات شعر بخونی و بس
بله ...
دگر ره شب آمد تا جهانی سیا کند
جهانی سیاهی با دلم چها کند
آه ای دیوژینوس!دیوژینوس
در تو چه هست که انگور هم در مقابلت قطره می شود؟
آه !
....
مرسی.
آقا اون دو نفر آخر رو بکن سه نفر خیرش رو ببینی.
(شنیدی می گن یکی رو تو ده راه نمی دادن سراغ خونه کدخدا رو می گرفت)
سد خندان که نمی خوایم بریم خانوم ;)
دلم از این همه غربت,
هوای خمت را کرده است !
زیبا بود...
ممنون از شما :-)
سلام
این هژمونی شب بر انسان خیلی عالی بود
و اما
هوای خمت را کرده است
کمی ابهام دارد
خم (ضم خ ) یک معنی دارد و خم (فتح خ) یک معنی دیگر
اینو باید روشن می کردی !!
سلام و ممنون جناب برزین
همان خم به ضم خ منظورم بود ...
اگه بشه بی خیال زندگی کرد٬یکی از آرزوهای دور ِ آدمی برآورده می شه...حالا چه تو کوزه چه جای دیگه!
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست !