می گن مهمون حبیب خداست ! راستش ما که جوونیم و جاهل و ناقص عقل ! ولی حتمن راست می گن دیگه ، دروغگو هم که دشمن خداست ، از اون طرف هم دوست ِ دوستای خدا هم که دشمن خدا نمی شه ! نه تو رو خدا ؟ می شه ؟؟ نمی شه دیگه برادر من ! ، پس حتمن راسته دیگه ! البته لازم به ذکر است که راست نه به اون معنایی که جهان کرده !
دلت به انتظار چشمهاست / ببین جهان چگونه کرده است راست ....
با همه ی اینا که گفتم من از این آقایون و خانومای حبیب و حبیبه ی خدا یه سوال اساسی دارم و امید آن دارم که عقلشان در پاسخ به این سوال و شبهه ی اساسی ققنوسی چون خر در گل بماند تا شاید لشکر کشی های قبیله ای را کمی کمتر کنند , که البته بعید است اما .... استدلال ما این است ؛
آخه هزار الله اکبر و گوش شیطون کر ، خونه ی خدا به اون بزرگی و دلبازی... شما هم که همه از دم ، دوست و رفیق فابریک خدا ... والااااا .... پس ایهاالناس ِ محترم ! می شه بی خیال خونه ی فسقلی ما بشین ؟ می شه ؟ لطفن !! خوب برین همونجا مهمونی خوب !! عجبا !!
دعانوشت ؛
خداجون ! ای که جهان پادشاهی تو راست ! ای مقام معظم آسمان ! عظمتت رو شکر ! ولی تا کی می خوای شب نشینی ِ دوستات رو تو خونه ی ما برگزار کنی ؟ پس اون عرش کبریایی رو با اون همه خرج ، اون هم تو این بحران اقتصادی جهانی ، واسه چی ساختی آخه ؟؟ خسته شدم به خودت ! یا لااقل خودت هم یه حرکتی کن و بیا و مردونگی کن و به قول آقای ابی یه چای با ما بنوش ! که ما هم دلمون خوش باشه حداقل خدا مهمونمون بوده ! به جون خود آقای ابی تعارف نمی کنم ، خونه ی خودته به خودت ! خوشحال می شیم .
مثل همیشه دلچسب و با ادبیات و امضای ققنوس خیس.
دوست خوب خود خدا سلام![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
فامیل و قبیله به رخ میکشی؟
اونها برن مهمونی خدا که باز تو باید بری دوست زیازتی چشم روشنی و ولیمه و قبولی زیارتشون رو روی پرده جاربزنی و
حاجی حاجی چیدن و ...
هر کاری رسم و رسومی داره !
جه خاطر نوادان!
دو تا چایی بنایی مردوم جولو تی فریاد به آسمان بوشو !
خدای دخانی بایه کومک ! ای ای ای ...
از تنبلی ارمنی دخانی آق دایی؟ خودا از بوجور بایه بیجیر چایی دم بنه ؟ بازین تو چی بوکونی ؟
جالب بود.
خسته نباشید.
ای ول، کلی خندیدم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
من اگه جای خدا بودم، میگفتم قربون اون عشق و محبتت، خودت میدونی که ما جسیم و بسیم و کلا بزرگیم و اینا. ما چجوری تو اون فسقل خونهی شما جا بشییم؟
یه پیشنهاد دیگه هم اینه که تا دیر نشده برو برزیل.
میهمان گر چه عزیز است،ولی همچو نفس//خفقان آرد اگر آید و بیرون نرود.
حالا مهمون اومدنش به کار اون سرویس دادن بهشون ادمو از کت و کول میندازه به خدا...
راستی سلام
من نمیدونم قبلا به این وبلاگ اومدم ایا؟ یا شما به وبلاگ من اومدید ایا؟ به هر حال به نظرم آشنا می اومد وبلاگتون... از وبلاگ میله بدون پرچم آمدم سال نو رو هم تبریک میگم
شاد باشید
ایمانتان پایدار
شکلک گل هم که نداره بلاگ اسکای الحمدلله
سلام سال نو مبارک.
دیر اومدنمو ببخشید نبودم و به سختی به نت دسترسی داشتم. سال خوبی رو براتون آرزو می کنم.
سلام جناب ققنوس جسارتن به جای این هم عجز و لابه به درگاه خدایی که معل.م نیست اهل چایی باشه یا نه از خونه میزدی بیرون و خلاص
راستی سبک نوشتنت جالبه یا بهتره بگم ندیدم جایی
سلامی نودی بر ققنوس همیشه خیس
ققی جان داداش خودمونیم جنبه سکسو شوال نوشته هات هی داره بیشتر میشه هان! برادر من اینجا خانواده زندگی میکنه، والله ! از ما گفتن بود دیگه خود دانی، البته که چون قافیه تنگ آید شاعر ازهفت دولت آزاد شود بلاخره !
اما خوب، پس گرفتار مهمانی، نوش جان کن تا طعمعسلو به مذاقت خوشتر آید، راستش من خودم هم این 4 - 5 روز اول داشتم روانی میشدم از این کثرت حبیبان خدا.
سلام و ارادت به ساحت دوست
آقا کلن نیستی یا با ما؟
سلام
مهمون حبیب خداست ، ابی خدا نیست که رفرنس از ابی میدی از حبیب چیزی بگو . مثلا صدای دهل میاد...
آپ کنید رفقا! کف کردیم
سلام برادر ققنوس
شما معروف شدی ؟
دیگه عنایتی به کامنت خلق الله نمی کنی جواب نمیزاری .
مد سال نوده ؟
آهان بفمستم کلاسه ده :))
سلام خاخورجان
به علت سرعت مسخره ی اینترنت است که گاهی حوصله ی آدم نمی کشد تا دانه دانه به کامنتها جواب بدهد ، وگرنه ما که مخلصیم
انقدر آه و ناله کردیم جیگرم کباب شد
بابا یه سری از این دوست و رفیقای خدا رو بفرست خونه ما
مردیم بسکه کسی به این سرای بی کسی به در نزد.
زودتر می گفتیا !!!!
سلام برادر خیس مد ظله العالی
)
برادر رفتی جای با صفایی مثل شمال به دنیا اومدی و خونه و تشکیلات و... خوب هر جهانی هم ببینه وضعیت را خوب خلاصه مستقیم میشه! (رعایت خانواده ها رو کردم
ببخشید دیر شد
این هم حرفیه !!
مخلصیم :)
بدان که حقیقت را نمی دانی , پس سر به زیر و متواضع آن را جستجو کن.
کاش تو نوشته هات این همه ضد و نقیض نداشت
متاسفم که نشستم خوندم اینارو
یه کلمه سرچ کردم رسیدم به تو و متاسف شدم که با شما زیر یه سقفم
زیر یک سقف ؟؟ متوجه منظورتون نشدم ...
میدونی امروز ظهر داشتم چی خواب میدیدم؟
توی خوابم که یه چند باری تکرار شده باز داشتم از دور به زمین نگاه میکردم. داشتم به خودم میگفتم یک روز میرسه، بالاخره یک روز که ما نیستیم ولی جواب سوالهای ما هست. این نبودن من بد دردیه ولی بودن جواب سوالام درد بدتریه (((:
من سوختم واسه این جوابا.سوختم واسه یه بار چای نوشیدن با کسی که اسمشو بذاریم
خدا (:
از کامنت هایت و حتی از شکلک خنده های قاه قاهت ... دردت را می فهمم آرام طوفانی ...
ممنون ققنوس خیس (:
:)