قصه ی سوختن یک نخ سیگار ، بسیار مانند است به حکایت زندگی یک انسان.
سیگار می سوزد و دود می شود و ... اگر جنسش اصل و خوب باشد ، کمی نشئه تولید می کند و... تمام !
و فیلتر نقش نعش را بازی می کند .
انسانهای مختلف ، نامهای مختلفی بر نشئگی می گذارند ،
اما حکایت همان است ؛
سوختن ، دود شدن ، و اگر ... کمی تولید نشئه ! و تمام !
این بود ؛
حکایت سیگاری که دیشب با لذت ِ دود تمام شد ... !
سلام
حکایت من هم حکایت نشئگی رفاقت من و توست
یعنی تموم شده ؟
سلام
این چه حرفیه رفیق خوب ، ما مخلصیم و خلوصمان را نیز می دانی رفیق قدیمی :)
از دست شما سیگاری ها
با احترام به تمام سیگاریهای عزیز باید بگم که بنده هنوز به درجه ی سیگاری دست نیافته ام ! من شایسته ی این عنوان نیستم ، همین :)
//// تو وبلاگت نمی شه کامنت گذاشت !
من که سیگار دوست ندارم و هیچ وقت هم نکشیدم که حس این نوشته رو درک کنم ولی شباهت به سوختن سیگار و زندگی انسانها رابطه مستقیم هست و البته جالب.
بله ، شباهتهای جالبی است ...
زیادی مایوس کننده بود
خیلی کافکایی شدی برادر
زندگی به نظرم اونقدر هم بی ارزش نیست
حال شاید من عقلم نمیرسه
مشتاق دیدار
راه درازی است به ناامیدی کافکا رسیدن و از آن نوشتن !
به نظر من هم زندگی بی ارزش نیست ، نشئگی دارد ! برای جنس های خوب و اصل :)
ما نیز مشتاقیم :)
سلام.
ما زندگیمون به هر حال دود میشه و به هوا میره؛ چه بهتر که خودخواسته و همراه با لذت باشه، مثل همین سیگار کشیدن.
بنده اگر مذکر ! بودم سیگاری می شدم یحتمل.
شما ولی تا به درجات بالا تر نائل نشدید طرفش آفتابی نشوید .
تشریف ندارید. خبریه؟
فک کنم کامنتمو برای پست قبلی گذاشتم.
معذرت.
من هنوز مطلبو نخوندم ولی این سیگاره اصا بش نمیخوره مضر باشه ها
ببخشید من روشو نخوندم ! ماریجوانا! نه استغفرالاه
این وصله ها یه ققنوس ما نمیچسبه
واااااای تو ام ... بهت نمیاد ... سیگار به هیکل نازکت نمیاد ...
)
فهمیدی ؟ همه چی تو مملکت ما جنبشیه ... مدتی هم هست که جنبش سیگار راه افتاده ... چند وقتیه هر چی می خونم تو وبلاگ بوی سیگار میده ... دو به شک بودم منم برای سیگار بنویسم ... شکّم رو بر طرف کردی
می نویسم ... (آبجی خیلی بزرگ بودنم حالی میده ها
آری پس چه خوب است زدن پکی عمیق به زندگی...
زل زدن به یه سیگار که کم کم داره دود میشه... یه زمانی جزو لذت بخش ترین کارای زندگیم بود.
سلام
سلام
اون وقت سیگار میچسبه که شب باشه و توی یه خیابان خلوت باشی که گهگاهی یه ماشین یا رهگذرانی از کنارت رد میشن و تو داری آهسته به سیگارت پک میزنی .