آهی کشید مرد و
به دل گفت هیهات !
در خود فروشده را ...
چه امید است بر نجات ؟
آبان 90
کاملا درکت میکنم که «در خود فروشده را ... چه امید است بر نجات؟» یعنی چی.پ.ن: صدالبته هر کسی از ظن خود شد یار و من این حرفا در این مورد هم صدق میکنه.
... :-)
به نظر من هر کس ی روزی میتونه خودش نجات بده عزیز با ی متن جدید منتظرتم
سلام در خود فروشده نجات برای چه می خواهد ؟ شاید او خود ناجی باشد
salammarde shere man faghat yek bimar ast... hamin.
تو سیگار پشت سیگار....من رویا پشت رویا........
سلام،فقط امید به خودش.
به باور من که تنها راه نجات در خود فروشدن استکاری به نهایت دشوار
:-) :l
شاید دارد مدیتیشن میکند آن مادر مرده
پس معلومه هنوز به نجات فکر میکنه، هرچند نومید!اون سطر اخوان یادم افتاد:...رستگاری هست؟آری هست؟
در خود فروشده را ...چه امید است بر نجات ؟این رو خیلی دوست دارم
دستییا نگاهی..شاید.همیشه یه امیدی هست...عنوان پست با صدای نامجو دلچسب ترین اتفاقه ۲۹ آبانه . .
امید.....امید بر نجات...هیهات...بدبختی چه کسی آغاز گشته است؟
?!
رستگاری نیست باور کن نیست
در خود فرو شده ... مثل مرداب... باتلاق...
ولی آدم اگه بخواد باید یه راهی باشه؟ نه؟!
جان به لب رسیده را ..در خود فرو شده را ...ناز میکند چقدر !رستگار شده است در خود بنگر! دانسته می شود بیمار قصه ات اندکی بزرگتر دانسته می شود ...
سلاممرد جان به لب رسیده را باید بوسید
چرا نیست نجات؟بنگ بنگ!
آفرین....کوتاه و با معنا... بیهیچ کم و کاستی...آفرین!
سلام
سلاماگر خودش بخواد امید به نجات هست اما اگر که نخواد فرو رفتن در نیستی...
کاملا درکت میکنم که «در خود فروشده را ... چه امید است بر نجات؟» یعنی چی.
پ.ن: صدالبته هر کسی از ظن خود شد یار و من این حرفا در این مورد هم صدق میکنه.
... :-)
به نظر من هر کس ی روزی میتونه خودش نجات بده
عزیز با ی متن جدید منتظرتم
سلام
در خود فروشده نجات برای چه می خواهد ؟ شاید او خود ناجی باشد
salam
marde shere man faghat yek bimar ast... hamin.
تو سیگار پشت سیگار....
من رویا پشت رویا........
سلام،
فقط امید به خودش.
به باور من که تنها راه نجات در خود فروشدن است
کاری به نهایت دشوار
:-) :l
شاید دارد مدیتیشن میکند آن مادر مرده
پس معلومه هنوز به نجات فکر میکنه، هرچند نومید!
اون سطر اخوان یادم افتاد:
...رستگاری هست؟
آری هست؟
در خود فروشده را ...
چه امید است بر نجات ؟
این رو خیلی دوست دارم
دستی
یا نگاهی..
شاید.
همیشه یه امیدی هست.
.
.
عنوان پست با صدای نامجو دلچسب ترین اتفاقه ۲۹ آبانه . .
امید.....
امید بر نجات...
هیهات...
بدبختی چه کسی آغاز گشته است؟
?!
رستگاری نیست
باور کن نیست
ولی آدم اگه بخواد باید یه راهی باشه؟ نه؟!
?!
جان به لب رسیده را ..
در خود فرو شده را ...
ناز میکند چقدر !
رستگار شده است
در خود بنگر!
دانسته می شود
بیمار قصه ات
اندکی بزرگتر
دانسته می شود ...
سلام
مرد جان به لب رسیده را باید بوسید
چرا نیست نجات؟
بنگ بنگ!
آفرین....
کوتاه و با معنا... بیهیچ کم و کاستی...
آفرین!
سلام
سلام
اگر خودش بخواد امید به نجات هست اما اگر که نخواد فرو رفتن در نیستی...