شیر از کی پاستوریزه شد ، ای گاو ؟!
آدمی اِنقَدَر ریزه میزه شد ... ای گاو !
ماااااااا !! چگونه لباس پوشیدیم ؟
تو چرا لختی پس هنوز ای گاو ؟
راستی از خودت خبر داری ؟
ماده ؟ نر ؟ یا که دوشیزه ای ای گاو !
آدمی را خبر که شد در رفت *
مرد باش، از خودت خبر بده ای گاو !
بوسه ها از کی اکتسابی شد؟
مدل ِ س-ک.س انتخابی شد !
رنگ ِ عشق ِ کافه آبی شد ...
آی ... عشق ... گفتن و سیگار
حرف ِ مفت ِ شاعرای قلابی ...
لنز ِ چشم ِ سیاه آبی شد !
گاوها هم فروید می خوانند ؟
بوسه از کی اکتسابی شد ؟
کاه ِ ممنوعه را تو کی خوردی ؟
تا کنون از مدام زار زدن ،
عقده های گناه را مُردی ؟
تو هم از لنز و ماسک می دانی ؟
تو هم اوراد و ذکر می خوانی ؟
توی یونجه زار ِ حیرانی ...
بگو از فلسفه چه می دانی ؟
راستی تو هم ... داری ؟
راستی تو هم خود آزاری ؟
یا که گاوی واقعن ای گاو !
تو بگو ! از خودت خبر بده ای گاو ؛
این که چشمت همیشه شهلا است ،
یا کلاپیسه است مدام ای گاو ؟
بگو چند درصد است آب کاهت ؟
چشم ِ مست و بارش ِ مدام ِ آب گاهت !
معرفت داری از مشاهده ها ؟ ؛
تو چگونه به کاه می نگری ؟
تو چگونه به ماه می نگری ؟
تو به ما ها چگونه می نگری؟
تو که ما می کنی مدام ای گاو
آدما عالمند تو گاوی گاو
تو ندانسته ای هنوز ای گاو ؛
شیر ِ تو پاستوریزه شد ای گاو
بعد استریلیزه شد ای گاو
بعد تر هموژنیزه شد ای گاو ...
آدمی ریزه میزه شد ای گاو !
دیدی عالمیم ما ای گاو ؟!
گاوها اسیر ِ ما هستند
در طویله های ما هستند
ما کنان می کشی دهن دره ...
کی رها می شوی ز ِ ما ای گاو
گاو ! مشتی حسن بدون ِ تو مرد
قدرتت بازیاب پس ای گاو
جفتکی را حواله ی ما کن
من بگو و دوباره غوغا کن !
تو هم از پیش ِ ما برو ای گاو
برو تا دیرتر نشد ای گاو !
۷ بهمن ۹۰
-------------------------------------------------
* آن را که خبر شد خبری باز نیامد !
------------------------------------------------
پی نوشت ؛ از دیشب تا حالا ، غم دارم ! شاید هم کم دارم.
دیر شد ولی خوندمت واقعا بعضی وقتا ادما شبیه گاو میشن بدجور
با ی متن جدید منتظرتم
؟!
با سلام
در ادبیات ما تشابه سازی اعمال انسان و حیوان بوده است.
سنایی و مولوی و برخی دیگر از ستارگان ادب فارسی از سوژه استفاده کرده اند.
**********************
گر عالم همه پر خار باشد
دل عاشق همه گلزار باشد
وگر بیکار گردد چرخ گردون
جهان عاشقان بر کار باشد
همه غمگین شوند و جان عاشق
لطیف و خرم و عیار باشد
به عاشق ده تو هر جا شمع مرده ست
که او را صد هزار انوار باشد
شراب عاشقان از سینه جوشد
حریف عشق در اسرار باشد
به صد وعده نباشد عشق خرسند
که مکر دلبران بسیار باشد
سوار عشق شو وز ره میندیش
که اسب عشق بس رهوار باشد
به یک حمله تو را منزل رساند
اگرچه راه ناهموار باشد.
مولوی
غم چرا؟
ققنوسا ! خیسا ! عزیز رفیقا !
غم و کم که همه کم ٍ کم یه عالمه داریم
بعد از این همه سال نادانی دریافتم کم و زیادش می گذرد ... چطور گذشتنش به وزنش نیست به قافیه شه ...
گاو نامه ی قشنگی بود
سپاسا ! (:
میگم الان تو محو خورشیدی یا برعکس ؟
میگم عکاسش خوب بود یا برعکس ؟
میگم عکسه به گاو مربوط میشد یا برعکس ؟
میگم دلت برا شمال تنگ شده یا بر عکس ؟
میگم خبری ...
هیچی ولش کن !
تا یه جواب قلمبه سلمبه بهم ندادی برم ردّ کارم عمو (؛
فیلسوفا نباید زیاد غمگین بشنا واسشون بیشتر از بقیه ضرر داره (:
خواهشمندیم ;)
چرا این روزا همه مون غم داریم ؟ به نظرت به خاطر دردسرهای دانستنه یا چی ؟
ایول! خیلی باحال بود
باید میدانستی همیشه بغض هایی که در پیچ سوم گلو گیر میکنند و تمام درد های وحشی را خفه میشوند آبشار مو هایت را در امتداد شانه هایت خواهند لرزاند تا خیس شود تمام صورتت هی صورتت را پاک کن زمستان به ناموس برگهای پاییزی تجاوز کرده و شقیقه ات را در امتداد ماشه ی تفنگ دو لولم به لب هایم بچسبان قسم به موهای جو گندمی ریچارد براتیگان این بار شلیک خواهم کرد...
شاید غمت واسه اینه که چند روزی کامنت های ما رو نمی خونی که دلت وا شه....
چه گیری داده ای به این گاو بنده خدا ها!
اما واقعا قشنگ بود. مرسی.
سلام
یه شعر در جواب شعر پایینی نوشتم
الان دارم می رم خونه!!
فردا میام خدمتت!!
اگر کم داشتن منجر به گفتن چنین شعرهایی می شه پس امیدوارم که همه کم داشته باشن.
لذت بردم
سلام
)
این شعره نصفه نیمه ماند...یعنی قرار بود بیشتر باشه ولی خب شرایطم خوب نبود! (یعنی شرایطم خوب بود یه چیزی در حد تیم ملی می شد!!!
لختی ماااا ز بی لباسی نیست
اعتراض و پروپاگاندا نیست
شیفته گل نبوده ایم حتا
اگه باشیم هم ملالی نیست
*
ما ز خود بیش و کم خبر داریم
روی پاهایمان کمر داریم
زیر اشکم علایمی باشد
گرچه در پشت مان دم داریم
*
بوسه های قدیم ذاتی بود؟؟
نکند صکص هم ولایی بود؟
داخل دامنش هزاران گل
رنگ کافه اگر که قرمز بود!
*
ما که گاویم فروید نمی خوانیم
چیزکی از فلان نمی دانیم
در میان یونجه زار حیران
میخوریم و می خوریم و می ...ییم
*
*
قد کوتاهتان اگر از ماست
فکر کوتاهتان چه، آن هم ماست؟!
کله خود کنید قاضی
خر گاوان ز کره گی دم داشت
چند روز ؟
بگو چند روز بعد بگو همین !
از همه دیر تر این پست رو دیدم
آفرین
خیلی باحال بود
درود
چه گاونوشت ِ بامزه ای !
خیلی دوستش داشتم !
مااااااااااااااااااااااااااااااااااا!
یعنی خیلی باحال بود!
مرسی عزیز
شعرت را خواندم
باید روی وزن بیشتر مسلط بشی
سلام ققنوس
شعر خوبی بود
فکرش خیلی خوب بود
ولی تو پرداخت بی حوصله بودی
چرا خب؟
چون غم داری؟
از اومدنت و بودنت ممنون
از اینکه خسته شدی و چند روزی رفتی نه ممنون
اگر دوباره برگشتی باز ممنون
خب؟
[گل]
این یعنی یکسری حرف ها از چیزها
زیبا
میگم گاوا هر چی باشن از منییت آزادند.
مااااااااااااااا