ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

بی خود گویی به نام خود گویی

  

  

 

جناب جوجه ی بالقوه !  

این را بدان ،

تو هنوز تخمی ، نه جوجه.

پوسته ی سخت دور خودت را باید بشکنی ، 

پس

جیک جیک اضافه موقوف , 

نوک بزن. 

بشکن.

تو هنوز متولد نشده ای ! 

 

مجال بیرحمانه اندک است جوجه جان ! 

نوک بزن.

  

  

دعا نوشت ؛

کاش جوجه ام مرده به دنیا نیاید ...