تقدیم به (برخی!) غزل سرایان پست مدرن ؛
از اینکه دست کشیدی به روش..آخ ! جونم!!
از اینکه خالصانه به من داده اید ، ممنونم !
دگر درون توام ، جُم نمی خورم از جام
قسم به آب ِ جهان ! تا بیاد ... می مونم
طالس چه "راست" گفته بود ؛ از آبیم
و انتهای همین رابطه ؛ ... چه می دونم !!
که آب آلت ِ چشم ِ من و تو می آید !
صدای آخ و اوخ نه ، که "آه" می خونم !
و درد ِ تو که همین بود و بنگ هم پشتش
چه شاعرانه شدم ! من چقدر میزونم !
.
ببین چه پست مدرنم ! و راهشم این است ؛
اگر فقط بنویسم ، از آلت و ... اونم !!
پی نوشت1 ؛
کسانی که کتاب مستطاب ِ وغ وغ ساهاب ِ صادق خان هدایت را خوانده اند ، می دانند که مراد ِ من از قضیه نویسی ، همان آب نطلبیده است ! یک جور فرزند ِ ناخواسته.
به راستی که کتاب ِ تکی است و البته خواندنی.
پی نوشت 2 ؛
طالس را که می شناسید ؟ خدا قرن پیش می زیست ، و فکر می کرد که منشا جهان و آن چه در آن است ، آب است و در نهایت نیز آب خواهد شد. او جمله ی معروفی داشت که می گفت ؛ "همه چیز آب است" این ها همه کنار هم شد و به نظرم رسید ، وی به جد شایستگی ِ حضور در این شعر مرا دارد ! و آوردمش ، هر چند به گمانم الان دیگر باید آب شده باشد طرف.
من کتاب وغ وغ ساهاب خوندم واقعا جالب
واقعا درست هر کی فک میکنه دو تا حرف مثل شعر بالای بیار پست مدرن ولی اصلا قبول نیست
ولی بعضی وقتا تو بعضی جاها این کلمات ی معنی دیگه میده که شاعر به کار میبره
این عالی بود.
تازه یه عدهشون لفظ مهمل "فراپستمدرن" هم رو خودشون میذارن و حالی میبرن!
قضیههای هدایت حرف نداره.
لفظ مهمل فراپست مدرن را خوب آمدی درخت جان ! ما هم می گذاریم که حالشان را ببرند ... اما بالاخره دیگه ;)
طالس و هدایت و پست مدرن .... چه خوب
سلام آقای ققنوس.سوالم را ساده می پرسم و توقع دارم جوابم هم ساده باشد.
من مدت زمانی نه چندان دور جز لینک های شما بودم با توجه به اینکه طبق قراین و شواهد موجود شما هنوز هم گاهگاهی من را می خوانید الان من کوشم؟!
آیا شما کسانی را که می خوانید لینک می کنید یا کسانی را که شما را می خوانند؟یا کسانی را که با شما سلام و علیک گرمی دارند؟
اصولا لینک کردن کسی چه فلسفه ای دارد؟
قبلا از پاسخگوییتان کمال تشکر را دارم.
سلام
صادق هدایتو دوست دارم...
شعرت رو هم دوست داشتم....
نمی دونم چرا ولی حس کردم مث شعرای حافظ (البته از نوع پست مدرنش)هر کسی ازش یه مفهومو درک میکنه....
ممنون که سر زدی..
موفق باشی
با اجازه لینکتون میکنم!
حالا بحث پست مدرنی به جای خود
ولی کامنت ما رو کلاْ ندیده بگیرید
سلام
خیلی ....
قضیه مرثیه شاعر...
ا....
سلام :-)
چه اشاره ی خوبی کردی به قضیه ی مرثیه ی شاعر ، بونوی عزیز .... ممنون
یه شاعر عالی قدر بود در کمپانی
که ازو صادر می شد اشعار بی معنی
آمد یک قضیه اخلاقی اجتماعی
تو شعر در بیاورد٬ اما سکته کرد ناگاهی
اول او کردش سکته ی ملیح
بعد سکته وقیح و پس قبیح
بالاخره جان به جان آفرین سپرد
از این دنیای دون رختش ورداشت و برد
لبیک حق را اینچنین اجابت کرد
دنیایی را از شر اشعار خودش راحت کرد
رفت و با ملائک محشور گردید
افسوس که از رفقایش دور گردید
اگر او بود دست ما را از پشت می بست
راه ترقی را به روی ما ها می بست
از این جهت بهتر شد که او مرد
گورش را گم کرد و زود تشریفاتش را برد
اما حالا از او قدر دانی می کنیم
برایش مرثیه خوانی می کنیم
تا زنده ها بدانند که ما قدر دانیم
قدر اسیران خاک را ما خوب می دانیم
اگر زنده بود فحشش می دادیم
تو مجامع خودمان راهش نمی دادیم
اما چون تصمیم داریم ترقی بکنیم
اینست که از مردنش اظهار تاسف می کنیم
شاید ناراحت بشین
اما دوستانه می گم:
به نظرم ظاهر پست مدرن رو گرفتین...
حس می کنم توی این شعرتون هم فقط نگران این بودید که قافیه از دست نره...
امیدوارم نقدم باعث دلخوری نشه دوست من...
شاد باشی و جاری...
دوست عزیز ! این پست در واقع کنایه ای بود به بعضی از کسانی که خود را غزل سرای پست مدرن می دانند ...
عجیب است که طنز قضیه را در نیافتی ...
ممنون از نظرت
سلام....طنز و نقد خوبی بود و دهن من رو هم باز کرد:
الا یا ایها الققنوس ادر پستاً اروتیکا
که شعر آسان نمودندی ولی باقیست ماتیکا
تو ذکر راست میگویی که میله در نظر آید
غزل هم پست مدرن آید چو خودکار می شود بیکا
ز آه و ناله هاشان هم گذر باید کنی با طنز
که طالس بی خبر باشد ز پایان جهان ای کا
چو معنا در میان باشد همه کوه و کمر باشد
خوشا آزادی از قید و کمر داران باریکا
به پایان می برم شعرم اگر شعرش توان گفتن
ولی باقیست مضمونش به آلت آب و آب چیکا
سلام و ارادت
...
الا ای میله که پرچم نداری
به دنیایت غم و ماتم نداری
تو هم همچون ونه گات معظم
وطن داری ؟ و یا آن هم نداری؟
غزل هم گر چنین باشد غمی نیست
من از سعدی تو ، حافظ ، کم نداری !!
...
بگو ؛ ققنوس هم چیزی نداری ...
ولی چون میله داری ، غم نداری
...
...
...
پی نوشت ؛ ونه گات ، طناز آمریکایی. نویسنده ی کتاب مرد بی وطن.
برادر جان ما هم به روش همان چناب طالس عرض می کنیم همه چیز کشک است گیرم از نوع آبکیش...
الا ای ققی گویای اشعار / مبادا کشک در آش تو بسیار.
می دونم ربطی نداشت... همین طوری برای اعلام حضور...
:-)
برداشت من این بود که خود پست مدرن را به سخره گرفتید
مثل اینکه اشتباه برداشت کردم....