ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

زندگی چیست یک فراموشی!

زندگی چیست یک فراموشی
لحظه ای با زنی هم آغوشی
بعد او می رود تو می مانی
الکلی می شوی و می نوشی 

 


***



زندگی چیست یک فراموشی
چه مهم است شیری یا موشی
توی سوراخِ هستی افتادی؛
باز دنبالِ لانه ی موشی!
زندگی می کند تو را آخر
نرم و آهسته توی خاموشی
تو زنی را که زندگی ت شده؛
می کنی... می شوی و تو توشی
تو زنِ زندگی شدی آخر!!
زندگی ات زن و تو می کوشی؛
تا که پنها کنی زن ت را! هه!
تو که او در حجاب می پوشی! 

 



***

 

 

زندگی چیست یک فراموشی
می فراموشی آن چه می گوشی
پس زِ خاطر ببر چه من گفتم!
بعد فحشم بده به پاپوشی!! 

 


***

 

پی نوشت؛ این روزها حرف های آزاردهنده ی زیادی شنیدم! چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم. نمی گویم آن قدر پوست کلفت هستم که رنجور نشدم و نمی شوم با این حرف ها....! اتفاقن بسیار هم رنج می برم...!
اما می خواستم بگویم که ققنوس خیس راهی از آنِ خویش دارد، و به راهِ خویش خواهد رفت... آری! این اکنون راهِ من است.