ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

همزاد

آن شب که به آغوش کشیدی من را

دیدی تو در آغوش ِ دو تن یک تن را !

آرام گریستی ... به خاطر داری ؟

این عشق ِ تو آب می کند آهن را !