ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

فوتبال با طعم گوشت یخ زده

تا همین چند روز پیش که خبر بازی تیم ملی ایران با برزیل قطعی نشده بود ، در ایران کمتر کسی به خود اجازه می داد تا این خبر را باور کند. شاید هم به نوعی ناخودآکاه ایرانیان این موضوع را به آنها یادآوری می کرد که  برای جلوگیری از توی ذوق خوردن ناشی از دروغ بودن و یا سر کاری بودن خبر ، بهتر است این خبر را باور نکنند و تا زمانیکه به چشم خودشان ایران را در یک طرف مسطتیل سبز و برزیل را در طرف دیگر ندیدند ، چیزی از آن نگویند....

چرا که نسل ما ، که با چند سال تخفیف ، همان نسل انقلاب اسلامی ایران است ، کمتر در خاطر دارد ، تیمی بزرگ و درجه یک به ایران بیاید و یا اینکه بخواهد مقابل تیم ملی فوتبال ایران بازی کند . اما در عوض تا دلتان بخواهد ، همان نسل ما ، خاطرات مکرری از حاضر نشدن فلان تیم برای بازی دوستانه مقابل ایران و یا شرط  گذاشتن و نیامدن بهمان مربی بزرگ برای هدایت تیم ایران در حافظه ی تاریخی اش دارد.

واقعیت قضیه این است. واقعیت این است که حتی خاطره حضور آلمان در استادیوم آزادی و حضور یکصد و بیست هزار نفری مردم هم هیچ ربطی به توانایی ها وکیفیت فوتبال ایران نداشته است. حتما در خاطر خوانندگان محترم هست که آن بازی نیز به منظور کسب درآمد ناشی از تبلیغات و  کمک آن به زلزله زدگان آن سال بم انجام شده بود وگرنه شاید  همان بازی نیز اتفاق نمی افتاد.

با این سابقه ی تاریخی که در اذهان ما نقش بسته ، باید حق داد ، اولین دلیلی که هر ایرانی برای علت انجام شدن این دیدار  می آورد ، یک دلیل در حوزه ی فوتبال و توانایی فدراسیون مربوطه به منظور انجام یک بازی تداراکاتی ، نباشد ! به خصوص وقتی به یاد می آوریم که فدراسیون فعلی فوتبال ایران چه وضعیت اسفناکی از نظر مدیریتی دارد ، امیدمان از فوتبالی بودن این حادثه به یاس مطلق بدل می گردد. ناامیدی از وضعیت فدارسیون که جای خود را دارد ، از یک سو ، و تعجب هم از سوی دیگر به میدان می آید  وقتی می خوانیم ایران برای این بازی خاص ، با قهرمان پنج گانه ی جامهای جهانی ، هیچ هزینه ای نیز قرار نیست پرداخت کند ، حال آنکه می دانیم تیم پرغرور و پرافتخار فوتبال برزیل ، برای هر بازی دوستانه به کمتر از در آمد چندصد هزار دلاری فکر هم نمی کند ، چه برسد به انجام بازی تقرببا رایگان و بدون برنامه ی قبلی با تیم فوتبالی که حتی دیگر بین آسیایی ها هم تیم کاملا درجه یک محسوب نمی شود.

این گونه می شود که اذهان عمومی دلایل دیگری را جستجو می کنند ! نام کشور برزیل در سال جدید برای ما غیر از آن معنای همیشگی , یک کشور فوتبالی !! ، معنای دیگری نیز به ذهن می آورد و آن هم هنگامی بود که نامش در کنار نام دو کشور همسایه ی ایران و ترکیه قرار می گرفت. بله ! اردیبشهت امسال و اجلاس تهران و عکسهای یادگاری و صمیمانه ی احمدی نژاد با رئیس جمهور برزیل و نخست وزیر ترکیه ، و توافقشان برای تبادل سوخت هسته ای ... هر چند همه ی اینها مورد قبول و پسند قدرتهای سیاسی و اقتصادی جهان امروز قرار نگرفت ، اما حالا شاهد آنیم که آن صمیمیت یک کادوی دیپلماتیک ناگهانی برای فوتبال ، ورزش محبوب عموم مردم در ایران ، به همراه داشته است ، مسابقه ی تیم ملی کشورمان با پرافتخارترین تیم دنیا !

بدون شک ، بازی هر تیم فوتبالی با تیم ملی برزیل ، جدای از منافع فوتبالی فراوانی که برای تیم ِ در مقابل ِ برزیل قرار گرفته ، به همراه دارد ، مزیت عمده ی دیگری نیز در پی خواهد داشت و آن هم چیزی نیست جز ، رفتن اخبار مربوط به این بازی به صفحه ی اول بیشتر نشریات و سایت های معتبر ورزشی جهان . و این یعنی حضور دوباره و جهانی شدن ایران در سطح روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی و سایتها و خبرساز شدن دوباره ی در راستای دیپلماسی فعال.

مردم فوتبال دوست ایران از انجام این بازی خوشحالند ، ما نیزهم. نمی خواهیم این شیرینی را به کام مردم تلخ کنیم ! اما سوالی مطرح می شود که در مقابل هدیه گرفتن این آب نبات چوبی (یعنی یک مسابقه فوتبال ، همراه با حواشی آن) قرار است چه امتیاز یا امتیازها ، و یا شاید چه در غلطانی را از دست بدهیم ؟

این سوال و این نگرانی وقتی بیشتر به چشم می خورد که این روزها حضور اجناس وارداتی از کشور برزیل را نیز در بازار به وفور می بینیم ... و سوالات و نگرانی های دیگری که از پی آن به وجود می آید ... این نگرانی وقتی بیشتر می شود که گوشتهای یخ زده با برچسب ساخت برزیل ، را در یخچال خانه مان حاضر و آماده و یخ زده می بینیم.

گوشتهایی که طعم فوتبال با سیاست می دهند.