بزم شب
روز از رو رفته است از شرم شب !
روز رو می گیرد از امروز، در هر بزم شب !
عق زند امروز ، روز از دست شب !
روز رودل کرده است از رزم شب !
یک بام و دو هوا
سخت پیدا می شود اکسیژنی در این هوا
سخت دم گیرم ، ندارم بازدم من زین هوا
من نفس خواهم کشیدن ، جو شهر آلوده است !
مانده ام ولله در این منطق یک بام با چندین هوا
بی مرهمی
عقل از درکش چو خر در گل بماند
نازکم ! دل ، باز بشکست ، باز این مشکل بماند !
زخم شمشیر زبان بس ماندنی است ،
مرهمی بر آن نباشد ،
زخم های ساکت من باز هم در دل بماند !
روزنه
دل قوی دارم ؟ چه می گویی ؟
سحر موجود نیست !
در دل من تو چه می بینی ز دور ؟
خیر جانم ! آنچه دورادور دیدی اشتباه است!
شعله ای در زیر مشکین دود نیست !
باز می گویی امیدم را بیابم من ز یاس؟
باز می گویی بیابم روزک از انبوه شب ؟
باز گویی راه نه ! اما هنوز ،
روزنی مانده ! هنوزم روزنه مسدود نیست !
1389
سخت پیدا می شود اکسیژنی در این هوا
***
با این حال هنوزم روزنه مسدود نیست .... به قول زنده یاد مشیری: مگو این آرزو خام است.
سری به این لینک بزنین
http://www.negarineh.blogsky.com/1389/02/11/post-7/
سلام
چه خوب که آخرین سطر هست و گر نه باید دنبال یک سیم برق سه فاز می گشتم همین حالا ...
اگه یه کمی به وزنها توجه بیشتری نشون بدی خیلی عالی تر هم میشه... می دونم البته...گهگاهی وزن شعر خیلی دست و پا گیره...ولی خب یه کمی که تلاش کنی عادت می کنی...
قسمت دوم به نظر من از همه بهتر بود..
سلام برادر چه خبر؟
برای نمایشگاه به تهران نمی آیی
سلام به ققنوس خیس اشعار فوق العاده ای زیبایی بود اما در مورد آخری باید بگم که تا امید هست زنگی هست اگه امیدی نباشه اون وقته که زندگی اصلا معنی نداره / یا به عبارت دیگر انسان تا زمانی زنده است که امید دارد / موفق و پیروز باشید
چقدر تلخی و غم...
آخه چرا؟؟؟
در ضمن اشتباست وزنش رو بهتر نمی کنه؟
آره بهتره .. مرسی .. عوضش می کنم
روزنه رو بیشتر پسندیدم.
از یک بام و دو هوای بزم شب تا بی مرهمی روزنه...
همه زیبا بود...خاطر خواه این سبک شعریت هستم ققنوس خان!
ممنون از پست خواندنی وبلاگت
باز هم فقط شعر است که شاخک های احساس من را به حرکت در می آورد.
تشکر از اشعار زیبایت.
سلام
به قول کافکا
امید هست اما نه برای ما!
همیشه زخم های ساکت تبدیل می شن به آتش های زیر خاکستر یا همون مشکین دود.
ولی انگار زخم های تو هنوز به اون اندازه نشده که بتونه یه آتش پنهانی رو درست بکنه.
ققنوس خان به نظرم باید بیشتر درد بکشی...(بی رحمانه گفتم)
میدونی از اینکه سبک های قدیم روبا کلمات امروزی و خودمانی میکس میکنی خوشم میاد
از هر چهار تا خوشم اومد اما بی مرهمی از همه بیشتر
با مصرغ اول اولین چهارپاره
تا زمانیکه همین روزنه رو هم نبستند باید جنبید.
مانده ام ولله در این منطق یک بام با چندین هوا... خیلی بامزه و جالب بود. روی وزن های ساده تری کار کنی بهتره البته
بسیار سپاس ...
زیبا نوشتی
سخت پیدا می شود اکسیژنی در این هوا
چرا اینقده بی نت شدی؟ بابا بنویس دیگه...
باشه ...