نمی دونم چرا ولی یه جورایی حالم گرفته شد. البته ربطی به گور نداره ها. فکر کنم به خاطر اینه که وقتی یه نفر می گه وقتی با شما نیستم آرامم یعنی یه جورایی داره بهم می گه خیلی آدم ضایعی هستی
ای بابا ... من شرمنده ام ... خوب این بار هم می گفتی ضایع خودتی ! (مثل دفعه قبل) ;)
من اگر با خودم باشم٬ آرامم وقتی که آرامم انگار که همه چیز هستم شادی٬سکوت٬فکر٬عشق و ... حتی گاهی غم!
*** تعاریف از آرام بودن چقدر می تونه با هم متفاوت باشه.تفاوت به اندازه همه آدم ها...
با خود بودن تقریبن همان با دیگران نبودن است .. .... اینکه گفتم وقتی آرامم انگار نیستم ... منظور اینه که آرامش بدون تو ، مثل (انگار) آرامش مردن و نیستیه ! نه اینکه واقعن شاعر نیست شده باشد ! البته من دوس دارم خود شعر این مفاهیمی رو که می خوام برسونه ... .................................. تعاریف آرامش می تونه متفاوت باشه ... آلبر کامو هم در مورد آرامش مطالب جالبی گفته که خواندنیه .
۱
چون نیست شدیم از همه هستی، همه هستیم.
2
می خواهم گور را تصور کنم
اما
تصویر گورکن رهایم نمی کند
........
چه عجب ققنوس خان
خوبید؟
سلام
۲
مزد گورکن را بده تا برود ;)
...
سلام بر شما
مخلصیم :-)
سلام
رگ طنزم گل کرد! :
وقتی که با شما هستم
آرام نیستم
وقتی که آرام نیستم
انگار هستم
بوق را تصور کن!
سلام
:)) بوق رو خوب اومدی ! بوقیم که آسودگی ما عدم ماست !!
قشنگ و غمانگیز.
ممنون :-)(
سلام
تو آرام باش
بی ما باش ... اما باشششششش
سلام
در خدمت شما که هستیم :)
باش تا بودن صفا کند ....
ممنون :-)
من آرومم
تو آرومی
دنیا آرومه...
گور رو نمی خواهیم تصور کنیم هنوز هم با زندگی کارها داریم...
عکس جدید وبلاگت مبارک...
ممنون :-)
نا آرام ام
همیشه و هنوز
اما
از کنار ِ بودنِ تو
آرام
میگذرم
...
فقط جانِ من
گور را همیشه خالی
تصور کن!
سلامت باشی حسین جان ... ممنون :)
مزد گورکن که از آزادی آدمی افزون است!
از کجا بیارم داداش؟
هر که آزادی خواهد ... باید مزد گورکن را از یه جایی بیارد دیگر !
آرامش در حضور دیگران رو دیدی؟ آتشی و سپانلو بازی می کنند!
نه متاسفانه. جالبه !
خدمت که از ماست
ما از شیفتگان خدمتیم ققنوس جان و نه از تشنگان قدرت
البته ما مخلصیم
اما از آنجا که خدمت به خلق در جامعه طبقه بندی شده ی اسلامی عبادت به حساب می آید و عبادت به جز خدمت خلق نیست. خدمتکم مقبول بانو ;)
گورم تنها جایی است که بودن با تو را در آن نمی خواهم!
خیلی خوب بود..
خیلی ممنون :-)
نمی دونم چرا ولی یه جورایی حالم گرفته شد.
البته ربطی به گور نداره ها.
فکر کنم به خاطر اینه که وقتی یه نفر می گه وقتی با شما نیستم آرامم
یعنی یه جورایی داره بهم می گه خیلی آدم ضایعی هستی
ای بابا ... من شرمنده ام ...
خوب این بار هم می گفتی ضایع خودتی ! (مثل دفعه قبل) ;)
میترسم برم تو گور ببینم صد رحمت به بدبختیه دنیا.
منظورم آرامش بدون حضور دیگران در گور بود ... :-)
ولی خوب شایدم اینجور که گفتی بشه ..
آرامش سردی را القاگر است. درست مثل آرامشی که نیما می گوید:
مرده ای را ماند
در گورش تنگ
آره ... خوب گفتین ... ممنون
تصور گور کجایش شاعرانه است ؟
این هم حرفیه ...
من اگر با خودم باشم٬
آرامم
وقتی که آرامم
انگار که همه چیز هستم
شادی٬سکوت٬فکر٬عشق و ...
حتی گاهی غم!
***
تعاریف از آرام بودن چقدر می تونه با هم متفاوت باشه.تفاوت به اندازه همه آدم ها...
با خود بودن تقریبن همان با دیگران نبودن است ..
....
اینکه گفتم وقتی آرامم انگار نیستم ... منظور اینه که آرامش بدون تو ، مثل (انگار) آرامش مردن و نیستیه ! نه اینکه واقعن شاعر نیست شده باشد !
البته من دوس دارم خود شعر این مفاهیمی رو که می خوام برسونه ...
..................................
تعاریف آرامش می تونه متفاوت باشه ... آلبر کامو هم در مورد آرامش مطالب جالبی گفته که خواندنیه .
دوست دارم اون نیچه ای که گفتی رو بخونم.اسم پستش چیه؟
داستانهای حداقلی (5) اینم لینکشه ،
http://ghoghnoos77.blogsky.com/1389/06/09/post-51/
به قول قیصر عزیز :
هر چه هستی باش
اما کاش ...
نه ! جز اینم آرزویی نیست
هرچه هستی باش
اما باش
:-)