دو برداشت شاعرانه ققنوس خیس از "افسون شده" ساخته ی آلفرد هیچکاکتقدیم با احترام ، به آلفرد هیچکاک ؛
1
شاعر
شور بوسه را افزون کرد
تا در لحظه ی بوسه ،
بوسه های تو تحقیر شود !
وقتی که بوسه های تو موزون نیست ،
چون شعر ! چون هنر !
درمان بوسه های تو عشق است.
و
عشق ،
موسیقی بوسه های تو می شود ...
و شعر بر آن می نشیند.
اما ،
شاعر ،
در گرمی عشق اغراق می کند
تا در لحظه ی عشق بازی ...
وای ! سردمان شد !
آی شاعر شرور !
2
عقده گناه نخستین
مرا در مقابل درگاهت
زار و خطاکار انداخت !
بی گناه ! حتی ، بی خطا !
های حوا حوا !
من
اینجا ،
بدون تو !
به خوردن تمام سیبهای دنیا
به تمام گناه های نکرده ام
اعتراف کرده ام
به خاطر گناه تو !
گناه نکرده ی تو !
عقده ی گناه تو !
عقده تاریخی گناه انسان !
عقده گناه من !
راستی ، حوا !
خودمانیم !
تو به عقده ی کدامین گناه ِ کردگار
به گاز زدن سیب اعتراف کرده ای ؟
سلام
عجب بازجویی فنی ای بوده که به خوردن تمام سیب های دنیا اعتراف کردی!
و اما قبل:
شاعر ،
در گرمی عشق اغراق می کند
تا در لحظه ی عشق بازی ...
این تکه را خوب آمدی و به خصوص بعدش که طرفین سردشان می شود...
طفلک حوا بدبخت که همش تو کار اعتراف بوده
راستی می بینم هیچکاک می بینی بله بله بله
سلام بر ققنوس خیس
یاد این آهنگ داریوش افتادم :
هنوز مومنم به این
تنها گناه من تویی
.
عقده بعضی گناههای نکرده گاهی خیلی، دست از سر آدم بر نمیداره
سلام.
عجب چیزی گفتی ها، ققنوس:-)
عقده ی گناه جالب بود.
«و
عشق ،
موسیقی بوسه های تو می شود ...»
هیچکاک حرف نداره. اون صحنه ی رویا توی فیلم طراحیش کار سالوادور دالی بود.
سلام
من فیلم رو ندیدم اظهار نظری هم نمی تونم بکنم.
فیلم و ندیدم که ببینم برداشت ازادت چطور بود. اما خود شعرها ب نظیر بود. دو سه باری خوندم... خوشان امد فتیر..
ایول
:-)