تقدیم به رویا ، یار وفادار هر شب و هر روز و هنوزم !
نمی دانم چه می خواهم
از این کاغذ سیه کردن
در این بیراهه های محض
بتی در یاد آوردن
کجایی نازنین ِ من ؟
بیا تا نشکند من ، غم
بت ِ چین , ای صنم , ای یار
هوویت گشته این ماتم
چرا بازم نمی گیری
دگر باره در آغوشت
به گرمای تنت شاید
شوم من مست و مدهوشت
که تا گویم منت هستم
منم آن عاشقت ای یار
غم ِ دون سرنگون گردد
در آن دم , لحظه ی دیدار
چه گرم و امن هست اینجا
چه آغوشی ! چه آغوشی !
هوویت سرنگون گردد
که کفر است حال غم نوشی ...
چه سردم شد , مگر رویاست ؟!
چه رویایی ! چه رویایی !
بخوابم بهتر است امشب
کدامین روز می آیی ؟
بت ِ بت ها ! نگاهی کن
دل ِ من هم دل است آخر !
چرا غم باد بگرفته ؟
دریغ از یار و یک یاور
بت ِ بت ها ! بهشتت کو
در آتش سوختم اینجا
دلش بر من نمی سوزد
چه من اندوختم اینجا ؟!
از این جا تا تو می باید
چه راه ِ سخت و دشواری
چراغی , آیتی باید
در این شبهای بیداری
به رویای شبت سوگند
نگیری گر تو دستم را
نیم ققنوس , چون خیسم
نخوان این شعر پستم را
چهارشنبه ، 17 بهمن 85 22:00
میدونی من شعرهای سال 85 رو خیلی یخیل دوست دارم و به نظرم خیلی از همه کارهات بهترن؟
یعنی امکان نداره شعری که مال 85 باشه رو من متر از 3 بار بخونم
این شعرت رو هم خیلی دوست داشتم و چندیدن و چند بار خوندم و خیلی چیزها در ذهنم اومد.
بعدشم خوبه نوشتی تعطیبه تند تند آپ میکنی
نبینم ققنوسمون تعطیل باشه
دلم برات تنگ شده دوست جون
اون استخونی که تو اون سالها خورد کردم شعرم رو لایق تر می کرد برای شعر شدن .... و شعر نامیده شدن !
ممنون از لطف زیادت مرمر عزیز
دل من هم تنگ شده برات ، به امید دیداری نزدیک در گوشه ای از این کره ی خاکی :)
اخی . . .
خوبی ؟؟
چه خبرا ؟؟
امدی تهران بخبر به من
من که تلت رو ندارم تو ولی داری
ببینیم همو
آخی :)
الان می یام تو وبلاگ خودت ...
بت ِ بت ها ! بهشتت کو
در آتش سوختم اینجا
دلش بر من نمی سوزد
چه من اندوختم اینجا ؟!
وای این یه تیکه عالی بود...
ممنون
سلام
عالی بود. یکی از بهترین شعرهات بود
فقط در همون تکه ای که نفیسه گفت مصرع آخر کمی مشکل داره. بارو کن نیم ساعت نشستم تا بهت یه پیشنهاد بدم نشد! فکر کنم خودت بیشتر وقت گذاشتی!
سلام
ممنون از لطفت ، خوشحالم که خوشت اومد.
و تشکر ویژه بابت وقتی که گذاشتی ... :)
خیلی قشنگ بود. خواستم یک تکه اش را انتخاب کن به عنوان زیباترینش نتوانستم تمامش زیباست!
ممنون از لطفت دوست عزیز
ظاهرن اسمتون یادتون رفت ؟!
سلام به ققنوس شاعر
چه سردم شد , مگر رویاست ؟!
چه رویایی ! چه رویایی !
این بیت انتخابی من است
سلام به فرزانه :-)
ای ... بدک نبود...
از این طنز بامزه ی غم آلوده ات تو شعر خوشم می آد...
هر چند که ایراد و اشکال زیاد داره ... واسه اینکه وزنت جور بیاد پسر جون، نمی تونی واسه یه کلمه ی مفرد، شناسه ی جمع بیاری!
غم نمی کنند . غم می کند ... دی:
البته ... و غیره...
طنز غم آلوده تعبیر بامزه ایه واسه من ...
....
من درست متوجه منظورت نشدم ، ولی احتمالن منظورت این جمله است : "بیا تا نشکنندم غم"
البته باید اعتراف کنم که دقت نظرت خیلی خوبه ...
و اینکه حرف حساب جواب نداره !
و اینکه الان درستش میکنم. ممنون
من بودم اون آدم فراموشکار که تازه گی ها حتی اسمش رو هم یادش می ره!
:)
:-)
:-)
سلام
خوب بود
اگر سر حال بودم چند بیتی میومدم وسط!
ولی وسط جراحی ام!! ممکنه مریض دیگه برنگرده
سلام
ممنون :-)
وسط جراحی خیلی جای خطرناکیه ! موفق باشی رفیق ;)
صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم
وانگه همه بتهار ا...
ترانه زیبایی بود.یاد این بیت افتادم.
ممنون از لطف شما :-)
لطیف بود و مهربانانه.
ممنون :-)
سلام شاعر ستاره سهیل
به نظر من هم یکی از شعرهای خوبت بود هر چند این خوب و بد گفتنهای خواننده میتونه خیلی متفاوت باشه و در اصل خود شاعره که انتخاب می کنه کدوم اثرش بهتر از آب در اومده و کدوم مسیر رو باید ادامه بده.
در هر حال برای اینکه منم این وسط پا برهنه پریده باشم و بگم که مثلا منم شعر بلتتتتتم به نظرم:
بند دوم مصرع دوم یه سکته داره بیا تا نشکنندم غم شاید سکته کمتری داشته باشه.
بند ۷ مصراع سوم شاید ترکیب غم باد گرفتن خیلی جذابیت نداشته باشه
باقی ایرادات بنی اسرائیلی منو بی خیال خودتو عشقه.
سلام :-)
ما کماکان مخلصیم برادر ... کم سعادتی ما و برزگی ایران است که افتخار دیدار را از بنده سلب کرده.
ممنون از نظر لطف به شعر ...
................
البته اول همون بیا تا نشکنندم غم بود که با ایرادی که لونا گرفت و به نظرم ایراد درستی بود ، جمله رو تغییردادم ...
از ترکیب غم باد در آن زمان زیاد استفاده می کردم ... شاید چون وصف حالم بوده و ...
....
ایرادهای شعر را می پذیرم. ممون از نقد شما.
سلام
سلام ...
شعرت خیلی زیبا بود
چندین و چند بار خواندم
ممنونم الیاس جان ... لطف داری :-)
؟؟؟
؟
هرچی بیشتر شعر میگی و شعر می خونی وزن شعرات بهبود پیدا می کنه...وقفه هات کمتر میشه...روون تر میشه...
خیلی خوبه به حست بها می دی و می نویسی...
گاهی به خودم می گویم خوش به حالش...
ممنون از لطفت نسیم.
شاید چون چیز دیگری برای بها دادن به آن ندارم ، به حسم بها می دهم ! شاید هم دارم ، نمی دانم ! یعنی فکر نکرده ام بهش ....
...
به هر حال من همیشه می گم خوش به حال نسیم... از سکون بدم می یاد.
این شعر معرکه است
سلام
سلام بر شما
نگاه شما به این شعر معرکه بوده ...
لطف داری خیلی...:)
:)
سلام
سلام :)
سلام برادر
چطوری عزیز؟ کجایی؟
پس از مدت ها برگشتیم
سلام حامد عزیز
مخلصیم ...جنوبم فعلن...
خوش آمدی
سلام همسایه مهربان.ممنون که گاهی به من سر می زنی.دوست داشتم با افتخار لینکتون کنم گفتم ابتدا اجازه بگیرم.//جمله های ساده نسیم وآب وجویبار/فعل لازم نفس کشیدن گیاه/اسم جامد ستاره،سنگ/اشتقاق برگ از درخت/وآنچه زین قبل سوال هاست:در برادیب دهر ومکتب حقایقش.بیش و کم شنیده ایم و خوانده ایم/لیک هیچ کس به ما نگفت/مرجع ضمیر زندگی کجاست؟//شعر زیبای بالا از شفیعی کد کنی است که از شاعران بسیار مورد علاقه من است.ومن به شما هدیه کردم.
سلام
خواهش می کنم ... باعث افتخاره
ممنون از لطفت و ممنون از هدیه ی این شعر زیبا ...
چه سردم شد , مگر رویاست ؟!
:-)
سلام
نمیای وبلاگم ؟
مطالبم شاید برایت خواندنی باشد زین پس
سلام
حتمن می یام :)
سلام.
لذت بردم ولی به بد کسی دل بستی: که این عجوز عروس هزار دامادست.
سلام
ممنون :) ... رسیدن به خیر .
بسیار زیبا بود
ممنون :)
خیلی قشنگ بود چند لحظه رفتم تو فکر.................