ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

آیینه ی دوستی !

تقدیم به تو ، فریب ساده و کوچک ؛ 

 

کسی نخواند در این سر , چه شور و چه سوداست

کسی نماند , چه گویم ؟! که در دلم غوغاست ! 

کسی به حرمت ِ آیینه اعتنا نکند

کسی که آینه بشکست , عاقبت رسواست ؟  

 

 

به سادگی دل ِ ساده همیشه می شکند

به ساحت ِ دل ساده , قسم , که آن دل ِ ماست  

به آسمان ! که در این جا نمی توان ماندن

به روی دوست نمانَد , هر آن که در این جاست 

  

 

میان حرف و حقیقت چقدر فاصله است

میان من و َ تو حکم , حکم ِ خداست !  

میان ِ ما که به نفرین ِ هم عذاب شویم

میان ما چه گذشته ؟ دعا چه ناپیداست !  

 

 

در این سیاهه ی تهمت ، در این هوای فریب

در این سرای خرابان , کجا مرا ماواست ؟ 

در این قفس که برایت بساختی ققنوس

در این نفس , که رفیق ، مُرده پابرجاست ! 




و خنجری که به پشتت فرو رود یک روز
و مرگ ! آه تو بودی؟! ز ماست هم برماست !
 
نگاه می کنی ناامید ، آخرین نگاه
نگاه گفت ؛ فریب حرف آخر دنیاست !

نظرات 14 + ارسال نظر
علی نیری جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 13:55

روی خواب هایم عکس زنی بکش که ماه را به موهایش سنجاق زده بنویس من خواب مانده ام و دستی ستاره را از آسمان کودکی ام دزیده من کجا خوابم برد؟ من میخوام برگردم به کودکی!!!!

خوشحالم که اینجا اومدی رفیق ، خوش اومدی :-)
مخلص خودت و البته حسین پناهی هم هستیم.

دمادم جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 17:02 http://www.damadamm.wordpress.com

زیباترین فریب. بله متاسفانه و گاهی نیز بسیار خوشبختانه.

چه می شود گفت ...

نسیم جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 20:59

مشکل وزن همچنان وجود داره...
ولی کارت از نظر محتوا هم داره پیشرفت می کنه و تویی که داری حستو دستت می گیری نه حست تو رو...

پ.ن: خیلی به اون جمله ی میان حرف و حقیقت چقدر فاصله است فکر کردم

ممنونم نسیم که وقت می ذاری برای شعر من ...
حرف و حقیقت برای من حکایتی است .

افسانه جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 23:00 http://ariagirl.persianblog.ir/

کلاغ و خش خش برگ و فسردگی تا کی؟
بیا خزان بکشیم و بهار هم باشیم
اگر سپیده نیامد چه جای بیم - بیا
من و تو روشنی شام تار هم باشیم...

زیبا سرودی آرام است اما چه نعره ای پنهان است در این سکوت...

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود !
ممنون دوست من ... و چقدر حس خوبی است که فریاد حنجره ام را از پس این سکوت شنیده ای !

افسانه جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 23:05 http://ariagirl.persianblog.ir/

در گلویم یخ بسته فریاد سراپا آتشم
زین شب سرد خموشی رفت باید زودتر...

درود بر تو چه نعره ای پنهان است در سکوت کلامت ...

درود بر تو و سپاس :-)

دریا شنبه 30 بهمن 1389 ساعت 01:56 http://booyedoost.blogfa.com


"ای کاش عشق را زبان سخن بود "
که اگر نبود
سکوت بود
و نه دیگر فریب
ونه دیگر دروغ
و نه دیگر ریا
سکوت ودیگر "هیچ".


*******
در کنار دوستی که در تنهای هایت کنارت مانده و رهایت نکرده بمان . دستان مهربانش را اگر گونه های خیست را فهمیده و چشمان نگرانت را , در دستانت بگیر وگرنه او را
به خدایش بسبار که با خدایت زنده خواهی ماند.
********
غلط بو کونم حکم صادر بکونوم اشن می دیل ناجیه

واقعن حرف خوبی زدی دریا ، دوستی که در تنهایی هایت دستت را نگیرد را باید به همان خدا سپرد !
تی فدا ...

نفیسه شنبه 30 بهمن 1389 ساعت 11:41

چه قدر تلخ بود. تلخ تلخ

:-(

نیکادل شنبه 30 بهمن 1389 ساعت 18:43 http://aftabsookhte.blogfa.com

همیشه سبز می خشکد همیشه ساده می بازد
همیشه لشکر اندوه به قلب ساده می تازد
من آن سبزم که رستن را تو آخر بردی از یادم
چه ساده هستیی خود را به باد سادگی دادم...

سلام ققنوس جان

من یاد این ترانه افتادم

سلام دوست قدیمی
الحق که یادآوری به جایی بود ...

فرزانه شنبه 30 بهمن 1389 ساعت 23:58 http://www.elhrad.blogsky.com

با نفیسه موافقم خیلی تاخ بود ... ای کاش امیدی باشد هنوز جاری در کلمات

من آدم امیدهای واهی نیستم !
و اینکه ؛
آن چه می بینم دیوار است و
این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند ...
ره چنان بسته که پرواز نگه در همین یک قدمی می ماند ...

ویس یکشنبه 1 اسفند 1389 ساعت 14:22

این جهان به لانه ماران می ماند و پراست از حرکت پاهای مردمی که در حالی که تو را می بوسند طناب دار تو را می بافند.{فروغ}شعرتان با تضمین هایی که کرده بودید زیبا بود.مستدام باد

ممنون ویس عزیز ...

درخت ابدی یکشنبه 1 اسفند 1389 ساعت 22:04 http://etrenaltree.persianblog.ir

میان حرف و حقیقت چقدر فاصله است

میان من و َ تو حکم , حکم ِ خداست !
حالم بدجوری گرفته‌س

مگر حالی هم برایمان باقی گذاشته اند رفیق :-((

آزاد دوشنبه 2 اسفند 1389 ساعت 15:48 http://pirahan.blogsky.com

سلام بر ققنوس
یاد این شعر حافظ افتادم
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

سلام
سخن حافظ حق است ...

دوست یکشنبه 22 اسفند 1389 ساعت 13:08

یک قلب پاک از تمام معابد ومساجد دنیا زیباتر است (ولتر)

مرسی دوست عزیز :-)
ظاهرن از دوستان وبلاگی نیستی ...؟

دوست یکشنبه 22 اسفند 1389 ساعت 23:31

یه وقت کم یه دنیا سرشلوغی مجالی باشه دست نوشته های دوستامونو می خوومیم یعتی کسی مارو دوست نداره اگه وبلاگ نداریم ای خدای مهربون

من کی همچین حرفی زدم دوست عزیز ؟
لطف می کنی ، خیلی هم خوش آمدی :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد