ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

تاریخ من

 

 

 

ذهنیت خنده های تو ،
خنده های عینی تو !


جوهر شعرهای من است.

شعرهای ذهنی من!


شعرهایی که عینیت می یابند !
بر سطحی هندسی ؛
از دیواره ی غار تا پاپیروس
از پاپیروس تا کاغذ!
از کاغذ تا ذهن مصنوعی دودویی ...

خنده هایی عینی ؟
شعرهایی ذهنی ؟
درک رفته است به دَرَک !


می دانم ؟
نه !
چه می دانم من ؟!
به گمانم !
مرگ من آن روز است ،
جوهرم خشک شود...
جوهر ذهن ، همین.


از ذهن تا ذهن ،
از خیال تا خیال !

از وهم تا وهم ،
از کابوس تا کابوس !

این است زندگی ؟
نمی دانم.
هه !

 

 

 

 

نظرات 15 + ارسال نظر
سعید جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 00:49 http://ganjineh.mihanblog.com/

بسیار زیباد بود.

«مرگ من آن روز است ،
جوهرم خشک شود...
جوهر ذهن ، همین.»

و واقاعا همینه، از اون روزی که جوهر ذهنت خشک بشه تا آخرین لحظه ای که نفس میکشی چیزی نیستی جز مرده ی متحرک.

ممنون از لطفت :)
به نظرم فقط ذهنه که وجودش اصالت داره !

آزاد جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 11:02 http://pirahan.blogsky.com

سلام
جالب بود و قابل تامل ققنوس
خصوصا این رو خوب گفتی :
مرگ من آن روز است
جوهرم خشک شود
جوهر ذهن .....

سلام
ممنون برزین جان :)

افسانه جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 14:34 http://ariagirl.persianblog.ir/

درود بر تو و قلمت

جواب شعرت را در بلاگم با یک پست جدید گذاشته ام ...

پ.ن: نه رفیق هنوز سیاه نشده است چرا که امیدی به سحر نیست هنوز ... شاید ... نمیدانم ...

درود بر تو دوست شاعرم
ممنون ، خدمت خواهم رسید :-)

قدیسه ی مست جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 16:29

و وقتی چشم مگشایی از این وهم
خیال
کابوس
...
خیابانهای تکنولوژی شهر با تمام نگاه های سرد
بی خوابی هایت را به رخت میکشانند...
شاید زندگی همین بی خوابیست...

سلام قدیسه ی مست !
خوش اومدی :)

نسیم جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 17:34

درمورد سطر آخر..

به گمان معنای زندگی یه تجربه ی شخصیه...

بله ، همین طوره به گمان من نیز !

پری چهره کاتب جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 20:50 http://www.babaee1.persianblog.ir

خوب بود
ممنون که آمد رفیق

ممنون...

نوشینه جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 22:23 http://nargess777.blogfa.com

از وهم تا وهم !

کابوس وهم !

فرزانه شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 02:35 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
جوهر ذهنت همیشه به مخزن جوهر های عالم متصل بادا
با گارانتی مادام العمر ...

سلام
ممنون :-)

نفیسه شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 09:41

با فرزانه موافقم

عکسم خوب شده بالا ؟

افسانه شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 21:28 http://ariagirl.persianblog.ir/

درود

این شعر مربوط به بهار ۸۱ بود.
راستی سالروز چشم گشودنت به دنیا فرخنده (گل)

درود بر تو
بسیار سپاس دوست من :-)

ویس یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 00:13 http://lahzehayenab.blogsky.com

انگار تکرار هزاران ساله است.این ذهن سیال بشر.وپایان حیات،خالی شدن ذهن از هر اندیشه و خیالیست.انگار

آه از این پندار !!

دریا یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 02:22 http://booyedoost.blogfa.com

و تو امروز متولد شده ای
گذر از راه دراز
از عدم تا هستی
مبارک بادت
و تو زنده بیدار
در باغ خیال
قلم درک به دست
جوهر ذهن روان
می نویسی
از ذهن تا ذهن
از خیال تا خیال
از کابوس تا کابوس
این است زندگی
آری
این است همین

میلاد با سعادتت خیلی مبارک باشه به اندازه ی همه کادوهایی که دوستا باید بدن اما نمی شه .




پس آیکون گلها کجان؟

ممنون دوست مهربان :-)
این کامنت خودش برای من هدیه محسوب می شه... دوباره ممنون (گل)

درخت ابدی یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 03:15 http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
من به تقابل ذهن و عین اعتقاد ندارم. یه لبخند فارغ از ذهنیت پشتش واقعیت داره.
چند سطرش رو دوست دارم از جمله ۱ و ۲.

سلام
به نظرم تقابل که نه ، اما گاهی نمی شه این دو را از هم تمیز داد !
این طور نیست ؟
ممنون رفیق.

درخت ابدی دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 01:38 http://eternaltree.persianblog.ir

چرا قبول دارم. اما تو نگاهت خیلی ایدئالیستی به نظر میاد.

به نظرم نگاه شاعرانه و رومانتیک ، تا حدودی نگاه ایدئالیستی را می طلبد
...
می شود گفت خندیدن عینی است ، اما آن چیزی که آن خنده را به شعر تبدیل می کند ذهنیت شاعر است ... نه خود خنده ای که می بینیم.

قدیسه ی مست شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 02:28 http://www.terisa.blogfa.com

سلام.چرا بروز نمیشین؟
من به روزم خوشحال میشم سر بزنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد