ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

یا می کشد یا که مرا مرد می کند

جای نبودن ِ دستت در دستهای من

عین ِ نبودن ِ دست ِ ، من درد می کند

این درد را خریده ام تا بشکند مرا

یا می کشد یا که مرا مرد می کند 

 

***

 

 

از سرفه های خشک گلویم کلافه ام

نامت نگوید حنجره ام ، درد می کند

این سر بدون ِ  تو در تب چو آتش است

خورشید پارچه ای که سرم سرد می کند!  

 

***

 

 

این روزها خاک ِ زمین هم غریبه است

من را به خاک نمی کند ، طرد می کند

شب آسمان به همتِ ماه ِ مهوشش !

پاهایِ خسته  چه شبگرد می کند... 

 

***

 

 

نابودنت ظلم بزرگ ِ جهان به من

کلّ جهان دشمنی ِ فرد می کند ؟

آن بودن ِ بزرگ را چه شد ؟ من م بگو !

من هر چه می کشم ، من ِ نامرد می کند 

 

***

 

 

سبزه است روی من اما دلم ، دلم

بنگر چگونه روی مرا زرد می کند

ققنوس تا ته راهت نزاع کن !

ققنوس ، زندگی ، ره آورد می کند ...

نظرات 10 + ارسال نظر
کیمیا چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 19:25

سلام
چیز زیادی از شعر سرم نمی شود! اما از خواندن شعر لذت می برم.
این چه تبیست که خورشید پارچه ایست که سر را سرد می کند...این دیگر آخر مبالغه بود !
ایام به کام...

کیمیا چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 19:26

راستی یادم رفت بگویم درد سه حالت دارد یا می کشد یا مرد می کند یا منزوی!

منزوی شدن چاره ی کار نیست ! دردها را باید به جان خرید و مبارزه کرد ... این حداقل کاری است که در زنده بودن می توانیم انجام دهیم ، و زنده بودن مگر جز مبارزه است ؟

درخت ابدی چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 23:48 http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
بندهای 2 و 4 و 5 رو دوست دارم.

آنا پنج‌شنبه 30 تیر 1390 ساعت 01:54

قققنوس این روزا چاه ذهنت پر آب شده ها ....چش نخوری .........
۲ رو دوس داشتم

کاش چاه ِ زندگی نیز پر آب شود ...

فرواک پنج‌شنبه 30 تیر 1390 ساعت 12:00

سلام.
شعرت در کل قشنگه...
یه نظر کوچولو:
سرخ است روی من ، اما دلم دلم
بنگر چگونه روی مرا زرد می‌کند...
بهتر نیست؟ (سرخ و زرد)

سلام ، دلیلش این است که صورت من سبزه است D:

لیدا تبیانی پنج‌شنبه 30 تیر 1390 ساعت 17:59 http://www.lidatebyani.persianblog.ir

سلام مرسی از حضورت و اما در باره شعر.: به نظرم خوب شروع شده بود اما در تمام شعر انگار به خاطر پرکردن وزن از کلماتی اضافی استفاده شده که به شعر لطمه می زنه. بعضی از قافیه ها هم انگار سر جاشون نبودن. در کل به نظرم یه ادیت نیاز داره . شاد و پیروز باشی. منتظر شعرهای دیگه ای ازت هستم

سجاد پنج‌شنبه 30 تیر 1390 ساعت 20:57 http://tavasool.parsiblog.com/

سلام ...
از شعر های زیباتون لذت بردم افرین بر شما

پروانه پنج‌شنبه 30 تیر 1390 ساعت 22:58 http://janshifteyegolshifte.blogfa.com/

سلام..شعرهایتان ارزش خواندن دارند و من خوشحالم که هر وقت میام اینجا نوشته ای خوب می خونم..شاد باشید

سفینه ی غزل شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 02:38

سلام
غیر از چند تا سکته ی کوچولو، در مجموع قشنگ بود.
نمی دونم درست متوجه شدم یا نه ولی به نظرم این جوری اومد که... سخت شروع میشه شعرات بعد انگار که موتور طبعت گرم شده باشه، میفتی رو غلتک. نمونه ش بند یکی مونده به آخر که واقعا" مصرع اولش درخشانه و فاصله ی زیادی رو میشه بین این بند با بندهای دیگه دید."نابودنت ظلم بزرگ جهان به من" بی تعارف زیباست.
بر من ببخشای روده درازی و فضولی را ای ققنوس خیس...

کیمیا شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 15:22

آخ ببخشید... حواسم نبود...یادم رفت کامنت رو خصوصی کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد