ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

کوتاه سخنی با نیچه ؛ چه چیز دلیل ِ چه چیز است ؟

نیچه در غروب بتها این گونه می نویسد ؛
سقراط از نظر ِ تبار از پست ترین مردمان بود ، سقراط از فرومایگان بود. می دانیم و هنوز می بینیم که چه زشت بوده است ........ زشتی چه بسا نمودی ست بسنده از بالیدن ِ نارسا بر اثر ِ آمیزش ِ نژادها. اگر جز این باشد خود را همچون بالیدنی رو به فروشد نمایان می کند. انسان شناسان ِ جرم شناس می گویند که تبهکار ِ نمونه زشت است ، دیو چهره دیونهاد است . تبهکار تباهی زده است. و آیا سقراط تبهکار ِ نمونه نبود ؟... 
  

 

 

 

از پتک های نیچه بر سقراط بسیار شنیده ایم ، پرسشِ پریشان کننده ای که به ذهن می رسد  اما این جاست ؛ به  راستی در اندیشه ی نیچه ، چه چیز می تواند دلیل ِ چه چیز باشد ؟ واضح تر بگویم ؛ آیا زشتی و تبار ِ پست سقراط می تواند دلیلی بر دشمنی نیچه با او باشد ؟

آیا در اینجا زشتی و تبار ِ پست ، "دلیل" است و یا "ضمیمه ی دلیل" (آنها که "مسئله ی ِ سقراط" ، را خوانده اند منظور من را در می یابند) و یا هیچ کدام از این ها.. و هیچ است و نا به هنگام ...؟!

این پرسش آیا اندیشه سوز نیست؟ ؛ به راستی چه چیز می تواند دلیل ِ چه چیز باشد ؟
آیا قاعده ای می توان برای دو طرف ِ معادله ی دلیل تصور کرد ؟ هر چه هست و هر چه باشد ، به نظر می رسد که فریدریش نیچه ، بزرگ مردی که هیچ گاه در هیچ قاعده ای نگنجید و هنوز هم نمی گنجد ، تمام قواعد ِ این معادله را بر هم زده است ! حقا که آدمی از اندیشه ی این مرد ِ نابه هنگام در شگفت می شود ...   

 

                           

نظرات 9 + ارسال نظر

معمولا البته درسته ها . آدمهای نه چندان زیبا و یا کسانی که نقسی در چهره دارند به خاطر اینکه از جامعه بازخورد بد دارند معمولا خیلی آدمهای مثبتی نیستند . حالا با سقراط کاری ندارم کلی میگم .

آیدای عزیز ، تو خودت می گویی به خاطر ِ بازخورد ِ بد جامعه ، حال آن که نیچه از تبار ِ پست و زشتی ِ چهره ی سقراط می گوید. نیچه زشتی را دلیل (؟) گرفته است و تو جامعه را ... و این دو متفاوتند.
ضمن این که سقراط بازخورد ِ بد ِ جامعه را نداشت ... و حتی خود ِ نیچه چنین می نویسد در ادامه ؛
"بیگانه ای سیماشناس که گذارش به آتن افتاده بود ، رودر روی سقراط گفت که او دیوی است که همه ی شهوت ها و آزها را در خود دارد و سقراط چنین پاسخ داد که ؛ چه خوب مرا می شناسی سرورم !"
همان طور که می بینی ، سقراط همین انگشت شمار بازخوردهای جامعه (فردی از جامعه ای بیگانه حتی) را چگونه استقبال کرد.

خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز.
فردریش نیچه

راستش را بخواهی هنوز معنایی برای خوشبختی نساخته ام ... ساده بگویم ؛ خوشبختی را نمی دانم که چیست !

ققنوس شنبه 3 دی 1390 ساعت 18:27 http://www.phoenix-70.blogfa.com

۱.اسم نیچه رو که میشنوم ناخود آگاه خندم میگیره...دلیلشم اینه که آقای دعا گو همکلاسی بنده علاقه ی وافری به نیچه دارن....اسم نیچه رو که میشنون قند تو دلشون آب میشه...انگار که خود نیچه هستن ایشون...
2.امروز امتحان یونان داشتم....دیگه حالمم داره از اسمهای فیلسوفای یونانی به هم میخوره...به قدری که خوندم و به قدری که امتحان سخت بود....
3.از نظریه های سقراط سر در نمیارم....خیلی جاها فک کنم خودشم نمیفهمیده داره چی میگه...ترم پیش درسشو پاس کردم(4واحد)پدرم در اومد!...نظریه هاش ضد و نقیض زیاد داره!

:-)

آرام شنبه 3 دی 1390 ساعت 19:43 http://saate10.persianblog.ir

خوشم نمیاد برم تو جلد نیچه "دلیل" یا "ضمیمه دلیل" رو کشف کنم :دی
نیچه آدمی بود که 100 سال بعد از مرگش هنوز دنیا مثل اون رو ندیده و معلوم هم نیست کی ببینه
سقراط هم آغازگر متافیزیک و فلسفه نوین بود و من نمیتونم پست و زشت ببینمش حتی اگه "نادان نمایی" سقراط رو پست و زشت ببینم!
میخوام بگم "پست بودن" دلیل "پست بودن" نیست :دی
پس شاید اگه بخوام به سوالت جواب بدم از نظر من بشه "دلیل" نه "ضمیمه دلیل" و نه "هیچکدام" (:

درود ،
کامنت هایت حال و هوای خاصی دارند :)
آری دلیل ! اما چگونه دلیلی است ... بر چه مبنا و قاعده ای ...
عجیب نیست ؟

درخت ابدی شنبه 3 دی 1390 ساعت 23:45 http://eternaltree.persianblog.ir

به نظر میاد که نیچه داره دق دلی درمیاره، وگرنه حرفش منطقی نیست. همین حرفاس که به نژادپرستی ختم می‌شه.

نیچه چه دق و دلی ای می تونه سر سقراطی داشته باشه که قرنها پیش مرده بود ؟
؛ تنها آشوب و بی سامانی غریزه ها نیست که تباهی زدگی سقراط را بازگو می کند ، بلکه آن منطق روی منطق گذاشتن ِ بی هوده و آن بدجنسی وامانده نیز. آن وهم های شنیداری را نیز از یاد نبریم که از آن ها به نام سروش سقراطی تفسیر دینی کرده اند ...؛

آرام یکشنبه 4 دی 1390 ساعت 03:00 http://saate10.persianblog.ir

مرسی (:
نظری درمورد مبنا و قاعده اش ندارم 8->
تعجب میکنم که نیچه چه تضاد عجیبی داشت:
دوست دار جنگ بود اما دشمن جدل :دی
این منش کاملا دیکتاتورانه است. دوباره برمیگردیم به این سوال که نیچه مرید هیتلر نبود آیا؟ (((:

کسانی که می خواهند در نیچه دقیق نشوند ، و یا اینکه در جلدش نروند این جمله را می گویند ! (جمله ی آخرت)البته به نظر من.
جدل فن است ، و فن به کار مبارزه ی تهی دستان و بی سلاحان می آید ، و این گونه مبارزه زور است ... زوری است ...و آری ! خدای زوری باید به جدل و با زور نشان دهد که بر حق است ! حال آنکه خدای رقصان ِ نیچه گریزپاست ... نه زوری است ... نه زور می گوید ، و نه حتی حرف زور را بر می تابد ، چرا که آزاده جان است ... و آزاده جان از دیدگاه نیچه جنگاور است ... چون حرف زور را بر نمی تابد !
و این گونه است که نیچه دوستدار جنگ است و دشمن جدل ! و این تضاد نیست ...
***
آن نیچه ای که تو می گویی مرید هیتلر بود !! فریدریش نبود آرام جان ...:)

درخت ابدی یکشنبه 4 دی 1390 ساعت 05:16 http://eternaltree.persianblog.ir

و این‌که نیچه یه یونان‌شناس قهار بود.

و شاید سقراط را هم خوب شناخت ...

آرام یکشنبه 4 دی 1390 ساعت 19:46 http://saate10.persianblog.ir

هیتلر بنظر من جزو نوابغه ها :دی
البته که حرفات رو قبول دارم و البته حرفات همون حرفای نیچه است در غروب بتان. ولی من به زور معتقدم وای چه شود d:
شاید چون ابرانسان نیچه چاره ای نداره جز اینکه با همین زور همه ما رو آدم کنه میدونی؟ (:
فردریش؟ بعله ممکنه مرید هیتلر باشه به هرحال علاقه خاصی به اونم دارم (((:

البته که هیتلر جزء نوابغه و این احتیاجی به نظر ما نداره ...
نیچه کجا دنبال ِ آدم کردن است ؟ آن هم آدم کردن ِ ، همه ، ی ما !! آن هم با زور !!!؟؟
کسی که کتابش را برای همه کس و هیچ کس می نویسد ، کسی که خطابش به جانهای والاتر است ، کسی که با جان های آزاده سر و کار دارد ، کجا دنبال ِ آدم کردن ِ همه است ؟
کسی که می گوید ؛ من دهانی برای گوشهای شما نیستم ... چطور می شود که دنبال ِ آدم کردن باشد ؟
کسی که می گوید ؛ اکنون شما را می گویم که مرا گم کنید و خود را بیابید. و تنها آن گاه که مرا انکار کردید ، نزد ِ شما بازخواهم گشت ...
در این جملات تو اگه زور و اجباری می بینی که به ما هم بگو :)
...
بیا و این مرید بازی ای که راه انداختی رو تمومش کن ! ;)

آرام یکشنبه 4 دی 1390 ساعت 21:43 http://saate10.persianblog.ir

نه من تو نیچه و فلسفه نیچه زوری نمیبینم
من در برداشت خودم از فلسفه نیچه زور رو وارد میکنم
واسه همینه من نیچه نیستم (:

Like! :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد