اگر بهانه هایی برای زندگی نداشته باشم، آن وقت زندگی بسیار بیشتر از این غیر قابل تحمل خواهد بود...
بله! من یک بهانه گیرم! من بهانه گیرم و بهانه هایم را دوست دارم، آن قدر که حتی حاضرم برای بهانه هایم بمیرم!
پی نوشت؛
و آیا چیز ِ دیگری هم هست که اهمیت داشته باشد؟
بله، حتمن هست، اما چه ارتباطی به من دارد!
من هم ...من هم می میرم برای بهانه هایم
عاشق بهانه هایم هستم
باید مرد برای بهانه ها ... تا شاید بتوان زندگی کرد! :-)
این بهانه ها همان مسائلی است که من آنها را معنایی برای زندگی می نامم، گاهی مطمئن می شوم که همه تلاشهای آدمی برای این است که هم به زندگی خود معنا بدهد و هم برای گریز از تنهایی است ، زیرا زندگی بدون معنا غیر قابل تحمل است
همینجا و در قسمت ِ نظرات ِ این پست،
بهانه ، امید شد
بهانه ، آرزو شد
بهانه ، معنا شد
شاید زمان ِ آن رسیده که از کلمات اشتراک بگیریم... آن وقت خواهیم دید که بسیاری از کلمات و ای بسا همه ی کلمات نابود خواهند شد و شاید تنها یک کلمه بماند!
همان یک کلمه ای که می شناسیم... که در آغاز آن کلمه بود!
چه بگویم که سالهاست آن یک کلمه هم بی معنا شده است و نابود...
اه از این بهانه ها
آه از ما...
بهانه بگیر
بهانه های تو خوب است... :)
سلام :)
بهانه؟ امیدها و آرزوهایمان بهانه‌های ما هستند؟
دعوا سرِ کلمه است؟
بهانه گیری ات رندانه بود ، ایهام زیرکانه ای داشت . پاینده باشی .
پاینده می توان بود آیا در جهانی که هیچ چیز در آن ثابت نیست؟
و اگر می توان، آیا پایدار بودن چیز ِ خوبی است؟
بودنمون بهانه ست برای زیستن اینکه هستیم مارو مجبور میکنه دنبال بهانه های خیلی عزیزتر از بودن بگردیم وگرنه اگر نبودیم که اینهمه بهانه هم لازم نبود
هر که هست، زیست هم می کند... و این جداست از اینکه چگونه زیست می کند!
بهانه های ما همان چگون زیستنِ ماست...
بهانه ها آیا همان کارپه دیم نمیباشند؟ کاپیتان اوه کاپیتان!!
-----------
اسم این فیلم و کتاب رو هر بار میبینم یاد تو میفتم چون تو وادارم کردی برم دنبالش!
و من امروز زندگی خواهم کرد تا فردا که مرگ به سراغم آمد گمان مبرم که نزیسته ام! :-)
شکسپیر؟
نه ... ناخدا کیتینگ!
ای چراغ هر بهانه از تو روشن...
:-)
همه ی این حرفا بهانه ست . // با صدای لیلا فروهر بخوانید لطفا"....
ای کاش می توانستم بخوانم!
افسوس که خواندن ندانم
باید فریاد زد حرف ها و کلمات را...
هلاچین سواری می کنی میان معنای کلمات ...
بین بهانه های زندگی تا بهانه گیری یک ققنوس خیس (:
بهانه،تنها بهانه است برای بودن
کاش بهانه زیستن منشاء درونی داشته باشد ...