ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

تهمینه و روایت حماسی وی ، فمینیسم را

 

فیلم شناسی کارگردان وطنی و فیلم بازیهای بعضی فمینیستهای وطنی  ؛ 

 

                                  
 

افسانه آه !
زنی که با هر بار آه کشیدن ، قادر می شود ، توسط فرشته ی مهربونی که ظاهر می شود ، همچون واتو واتو عوض شود ! اما در تمام شکلهای ممکن ، حقش توسط مردها (و فقط مردها) خورده می شود و مورد ظلم قرار می گیرد. در آخر کار ، زن قصه ، غمگین و دل شکسته و خسته از زن بودن ،  تصمیم می گیرد که به شکل مرد در بیاید ، اما با مخالفت فرشته ی مهربون (با بازی فرهاد جم) ، که گویا مرد شدن خط قرمزش است ، مواجه می شود و زن قصه ناامید و ...
ما ز آه و ناله خسته ایم ...


دو زن
یک سال از خرداد 76 گذشته است و خانوم میلانی فیلم دو زن را می سازد. قصه ی دو زن (نیکی کریمی و مریلا زارعی) که در دانشگاه با هم آشنا و دوست می شوند. از اینجا به بعد فیلم قصه ی ظلمهایی است که به یکی از دو زن قصه توسط شوهر سنتی اش ، که چهره ی مطلقن سیاهی از او تصویر می شود ، می رود. آتیلا پسیانی ، نقش شوهر را بازی می کند و به جرات می شود گفت ، در کل فیلم حتی یک بار هم نمی خندد ! و دوربین مدام او را با نماهای تحقیر کننده نشان می دهد ( مانند اکثریت مطلق شخصیت های مرد قصه های خانوم کارگردان) ، باقی شخصیتهای مرد داستان هم همگی موجودات به کل غیر قابل تحملی هستند.
تنها شخصیت مثبت مرد داستان ، حسن جوهرچی است ، که حضوری کاملن حداقلی در فیلم دارد. وی در ابتدای فیلم در کلاس درس با مریلا زارعی موشک بازی می کند و در انتهای فیلم هم معلوم می شود که همسر روشنفکر خانوم زارعی شده است.

نیمه پنهان
سیاسی ترین فیلم خانوم میلانی ، قابل تامل ترین فیلم اوست. دانشجوی زن و فعال سیاسی اوایل انقلاب (نیکی کریمی) عاشق مردی سیاسی (همسر واقعی خانوم میلانی) می شود ، اما به وی نمی رسد.  نیکی کریمی ، بعد از چند سال ازدواجی مصلحتی با مرد به نسبت خوبی که یک چهره ی بانفوذ سیاسی نیز هست ، انجام می دهد و بعد از سالها زندگی با وی ، از زندگی اش و از روزمرگی اش راضی است که به ناگاه مرد رویاهایش را به صورت اتفاقی می بیند و ...
داستان این فیلم که در زمان اصلاحات اتفاق می افتد طعنه ای به اصلاح طلبان نیز دارد. مرد جوان فاشیستی که در اوایل انقلاب به عنوان یک بسیجی ، شخصیت زن قصه را در دانشگاه مورد آزار قرار می داد ، در زمان حال فیلم به یکی از اصلاح طلبانی تبدیل شده است که کارش هم پیش همسر اصلاح طلب نیکی کریمی گیر است...

آتش بس
پرفروش ترین فیلم خانوم میلانی ، که به جرات می توانم بگویم ، چندین و چند بار در میانه ی پخش فیلم در سینما ، دلتان می خواهد از سینما بیرون بروید و عطای دیدن ادامه ی فیلم را به لقایش ببخشید ! در این فیلم ، زوج کاریزماتیک ! سینمای ایران ، محمدرضا گلزار و مهناز افشار ، یک بکش بکش (به کسر کاف) عاشقانه ی شبه هندی ، راه می اندازند که ...  بالا نیاوردن در حین فیلم ، یعنی معده ی بسیار خوب و قوی ای دارید !
خانوم میلانی که در این فیلم به اثبات رساندند ، که پول برایشان از هر چیز دیگری در سینما اهمیت بیشتری دارد ، می خواستند چه بگویند ، را نمی دانم !
اما نکته ی جالب اینجاست که در فضای کمدی ،  نگاه ایشان به مردها ، نگاه به ظالمین همیشگی نیست !

سوپر استار
اولین باری که قصه ی فیلم های میلانی به یک مرد اختصاص می یابد ! قصه ی مرد بازیگری است که یک مرد هرزه به معنای واقعی کلمه است ، و در ادامه با شبه فرشته ی مهربونی آشنا می شود که مسیر زندگی اش را تغییر می دهد. فیلم های سطحی ارزش عمیق شدن ندارند ،‌این فیلم هم همین طور.
منتهی در این فیلم با یک تغییر 180 درجه ای در نگاه خانوم میلانی مواجه می شویم که حکایت از این دارد که خود خانوم کارگردان قصه ی ما هم نمی داند چه می خواهد بگوید ! و تنها یک مشت جیغ جیغ های فمنیستی را متاسفانه به شکل کاملن سطحی در فیلمهایش بلغور می کند تا مارک کارگردان روشنفکر بگیرد!
جالب است که در این فیلم تمام ضعفها و حقارتها و نگاههای تحقیرآمیز دوربین ، سهم زنهای بی اراده و ضعیف قصه می شود.

تسویه حساب
چند عدد دختر جوان در زندان طرح نقشه ای را می ریزند تا انتقام سختی از مردانی که وجودشان مایه ی ننگی برای انسانیت و بشریت است بگیرند ! و در راه رسیدن به هدفشان از حربه طعمه قرار دان خود و گول زدن مردان توسط ابزار عشوه و قر و قمیش ، استفاده می کنند !
"همه ی مردها عین همند" ، پرتکرارترین مفهموم و جمله ی این فیلم است !!
این فیلم که در همان سال ساخت سوپر استار ساخته شد!! ، در واقع تسویه حساب خانوم کارگردان با دنیای مردان است. و نکته ی قابل توجه اینکه نقش تنها مرد مثبت داستان را همان همسر واقعی و نابازیگر ایشان بازی می کنند !

و حرف آخر اینکه ، خانوم میلانی ، کارگردان محترم ، بنده به عنوان یک تعقیب کننده ی سینمای ایران ،‌ به شما پیشنهاد می دهم ، که بیشتر بفهمید و بعد عمیق تر فیلم بسازید ، این همه شعارزدگی فمینیستی به درد نمی خورد ! کمی بهتر به داد درد انسان برسید ، شاید مرهمی باشد !!  بعد اینکه تکلیفتان را با خودتان و تفکرتان و فلسفه تان مشخص کنید (و البته من منکر و مخالف تغییر انسانها نیستم ، اما این که شما دارید ، تغییر نیست ، باری به هر جهت است !) در واقع می خواهم بگویم که ابتدا با خودتان تسویه حساب کنید و بعد تر هم اینکه پیشنهاد می کنم ، ابتدا بنشیند و هزار بار فیلم سگ کشی بهرام بیضایی را ببینید و بعد باز هم اگر روی مبارکتان شد ! برخیزید و باز هم فیلم بسازید !

پی نوشت ؛ بسیاری از فمینیستهای وطنی بنده را به یاد تهمینه میلانی می اندازند ! و برعکس !