ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

عمر بد .. عمر باد .. عمر اشک .. عمر شک

1

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
بس غلط بود آنچه می پنداشتیم
- تخم دنیا را کشیدند !  در چه کاری باغبان ؟!
- هر چه می کاریم ... تنها هیچ برداشتیم !! 

 


2
مهربانی گر دو سر بودش ، نمی گفت او که ؛ کاش ... ! 

 

 

3

می جهد از دیدگان ، هر پلک ، یک اسپرم اشک
طفل های گریه ! تبریک ورود ! با مشک اشک ! 

 


4

گریه ی نوزاد هنگام به دنیا آمدن ...
عمر نیکو از بهار عمر پیدا می شود !!