ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

علامتهای سوال

دلم برای کسی تنگ است
که وجودم را،
همه اش را!
با علامت سوال ،
تنها !
با علامت سوال.
بر روی کاغذهای سپید خیالش ،
نقاشی کرده است !

امروز دلم خواست

با شعر ،
دلتنگی اش راتصویر کند !

این شد؛
سوال
سوال
علامتهای سوال !

من هم سوال
همه.
آه !
ما هم سوال
این علامت لعنتی
لحظه هایی که امکان ما شدن دارد ،
می کند محال !