احساسِ خوبی است! وقتی شاعری که دوستش داری و برای شعرش شعری نوشته ای‚ لطف می کند و از سر مهربانی از شعرِ تو یاد می کند...
شعرها و ترانه های مهدی موسوی‚ شاهین و ... احتیاجی به تحسینِ من ندارند‚ من اینجا می خواهم از چیزِ دیگری بگویم. از شرف!
شرافت! این گوهرِ کمیاب شده‚ حتی در هنرِِ این سرزمین.
معتقدم‚ عصیان‚ شرافتِ شعر و شاعر است...
البته آنها که به زندگی در لجنزار عادت کرده اند نه معنی عصیان را در می یابند و نه... بگذریم!
من این عزیزان را تحسین می کنم چرا که به ترانه های تهی شده ی این دیار شرفی دوباره هدیه کردند.