ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

وصله ناجور

مُد این روزهای قرن این باشد؛
؛و خدا نیست؛ ذکرالعالمین باشد
من ولی شک ندارم ؛او؛یی هست،
خالقی که هستی آفرین باشد

اشتباهی به این بزرگی را
لابد انجام داده است یک رب
حادثه نیست ، اشتباه بزرگ ؛
من و دنیا و این همه غربت !!

نه ! ببین بینگ بنگ قادر نیست؛
این همه اشتباه یک جا را
من ِ غربتی چه می کنم اینجا؟
بکش از ما ! بکش برون پا را !                مرداد 89

 

 

 

 

پی نوشت1:
آه !
من و دنیا ...  و این همه غربت !

پی نوشت 2:
ابتدا به جای خط ششم کنونی نوشته بودم : لابد انجام داده یک هیبت