1
جهنم سوزان تنت ، بهشت برین بود
و من می دانستم !
آری !
تن تو بت چین بود !
وقتی نباشی !
باغهای بهشت ،
بیابان بی حوصلگیست.
مهمانی شاد حوریان آنجا
مرا موسم افسردگیست !
بهشت بی تو به چه کارم می آید ؟
بگو در جهنم ،
سر قرار ،
کی یارم می آید ؟
2
پارادیزو به روی کلیسا انداخته است ،
پرده اش را !
پس است هوایت پارادایس !
پارادایس !
پا را از گلیمت درازتر مکن !
پایت را !
پاپی ام مشو !
پی آتش می گردم من !
3
با من از عدم عدن ابد نگو !
ابدا باور نمی کنم !
ابدیت تن خاکی تو بود ؟
نبود !
ابدیت در خانه ای بود،
که قفلش از یخ بود !
و داغی هوس آبش نمی کرد !
ابدیت عشق بود.
و عشق ابدیت بود !
و عشق ابدی ، عدن ابد !
عشق بازی با تو آبش می کند ،
قفل یخی را
تا بل باز شود در این دنیای فانی
به عدن ابد ، آنی !
تیر 89