روزگار بدی است ، اگر کسی بگوید ، آدمهای بزرگی که به ما خدمت کرده اند ، عزیزند ! شمشیر عده ای بیرون کشیده می شود تا به زعم خود هاله ی نکشیده به دور عزت آن عزیز را جر بدهند ! (البته شاید حق هم دارند ، از بس در این دیار هاله دیده اند دچار وهم هاله بینی شده اند !) تازه اگر بخت همراهت باشد ، خودت را جر ندهند !
نقد کردن خوب است. خیلی هم خوب است. اما واقعیت موجود این است که ، اغلب آدمها بهره ی چندانی از انصاف نبرده اند. کینه ی شخصی همواره یکی از انگیزه های اصلی بسیاری از ناقدان بوده است. این انگیزه را هم باید در نظر داشت. با این همه نقد همچنان خوب است هم برای خودمان و هم برای همسایه !
در دوره ی اصلاحات یک روز یک صفحه از یک روزنامه به مصاحبه با یک سینماچی اختصاص یافته بود. آن آقای محترم مصاحبه شونده از اول تا آخر مصاحبه فقط و فقط به "عباس کیارستمی" انواع و اقسام نقد را وارد کرد (مرز بین نقد و ناسزا کجاست!!) . و در انتها خوب است دلیل این همه انتقاد آن فرد را از زبان خودش بخوانیم : کیارستمی در یک جشنواره به من سلام نگفت ! و یک بار هم کفشش به کفشم خورد ولی عذرخواهی نکرد !
بله ! کینه ی شتری ، دولا دولا هم می شود گاهی!!!!
کاریزما عمر دارد ! عمر کاریزما همچون عمر تمام ما روزی به پایان می رسد . اما در این میان ، انصاف چیز خوبی است!! هنر این است که حد وسط و نصف تقریبی را نگه داریم ! چه در دوره ی محبوبیت طرف و چه در دوره ی کم شدن محبوبیتش !
سالهاست که تلویزیون های رنگی به بازار آمده اند. بیایید انقدر همیشه ، سیاه و سفید نگاه نکنیم !
چقدر بی انصافها زیادند !