ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

تقریبن درباره ی انصاف و یا ، درباره ی انصاف تقریبی !


روزگار بدی است ، اگر کسی بگوید ، آدمهای بزرگی که به ما خدمت کرده اند ، عزیزند !  شمشیر عده ای بیرون  کشیده می شود تا به زعم خود هاله ی نکشیده به دور عزت آن عزیز را جر بدهند ! (البته شاید حق هم دارند ، از بس در این دیار هاله دیده اند دچار وهم هاله بینی شده اند !) تازه اگر بخت همراهت باشد ، خودت را جر ندهند !



نقد کردن خوب است. خیلی هم خوب است. اما واقعیت موجود این است که ، اغلب آدمها بهره ی چندانی از انصاف نبرده اند. کینه ی شخصی همواره یکی از انگیزه های اصلی بسیاری از ناقدان بوده است. این انگیزه را هم باید در نظر داشت. با این همه نقد همچنان خوب است هم برای خودمان و هم برای همسایه !



در دوره ی اصلاحات یک روز یک صفحه از یک روزنامه به مصاحبه با یک سینماچی اختصاص یافته بود. آن آقای محترم مصاحبه شونده از اول تا آخر مصاحبه فقط و فقط به "عباس کیارستمی" انواع و اقسام نقد را وارد کرد (مرز بین نقد و ناسزا کجاست!!) . و در انتها خوب است دلیل این همه انتقاد آن فرد را از زبان خودش بخوانیم : کیارستمی در یک جشنواره به من سلام نگفت ! و یک بار هم کفشش به کفشم خورد ولی عذرخواهی نکرد !   

 

بله ! کینه ی شتری ، دولا دولا هم می شود گاهی!!!! 


کاریزما عمر دارد ! عمر کاریزما همچون عمر تمام ما روزی به پایان می رسد . اما در این میان ، انصاف چیز خوبی است!! هنر این است که حد وسط و نصف تقریبی را نگه داریم ! چه در دوره ی محبوبیت طرف و چه در دوره ی کم شدن محبوبیتش !  

 

 

سالهاست که تلویزیون های رنگی به بازار آمده اند. بیایید انقدر همیشه ، سیاه و سفید نگاه نکنیم !


چقدر بی انصافها زیادند !