ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

آغوش

و دست من به نوازش به گونه و گوشت

نگاه شاعرانه ی چشم و لب غزل نوشت

حرام باد قرار ...  باز خواهم گشت !

دوباره جای منت است... تنگ آغوشت !