ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

ققنوس خیس

انگار که هست هر چه در عالم نیست / پندار که نیست هر چه در عالم هست

تنهایی پرهیاهو *

در خلوت ِ خالصم ؛ من و تنهایی

همراه ِ خیال ِ یک زن و تنهایی ...

زن! های! چرا نشسته ای تنهایی ؟

برخیز و برقص با تن و تنهایی !

 

  

* نام کتابی است خواندنی ، از نویسنده ای چک !