-
دچار مرگ
شنبه 28 خرداد 1390 08:04
مرگ ! در باد ِ گذشته ماندن است مرگ ! با بال ِ شکسته ماندن است ما ، با خواری و ترس و ذلت هستیم!؟ مرگ ! دیدار جفا و چشم بسته ماندن است
-
درباره ی هدایت
یکشنبه 22 خرداد 1390 02:51
کتاب آشنایی با صادق هدایت ، نوشته م.ف.فرزانه را می خواندم ، تقریبن دو روزی می شد که معطل پنچاه صفحه ی باقیمانده تا سکانس نهایی زندگی او بودم ! و انگار که دلم نمی خواست تمام بشود ، انگار که دلم نمی خواست مستند صادق به سکانس خودکشی برسد ! و کیست که یاس ِ هدایت را هنگامی که در آخرین روزهای عمرش زیر باران قدم می زد ، درک...
-
جانانه !
جمعه 20 خرداد 1390 04:42
شنیدن حکایتی غریب آشنا ، ولوله ی کلمات بامدادی ، و طلب کردن عشقی جانانه ! که امشب در این حالم که این چنین ققنوس وار بنگارم ، مرگ بر روزگاری که در آن هیچ کسی از مرض عشق نمی میرد ! این شور شبانه چشم تر می خواهد این عاشقیت نیز جگر می خواهد فرهاد شو باز تیشه بر دست بگیر ... ققنوس ز سوختن ثمر می خواهد !
-
به نام جاودانگی
سهشنبه 17 خرداد 1390 11:38
1- به نام جاودانگی آغاز جهان تصادف است به جهان آمدنمان از پی یک تصادف است و عشق عشق هم تصادف است ! چون آغاز جهان ... تصادفی که جهانی نو خلق می کند. و مرگ ، آری ، هر آغازی ، انجامی در پی دارد ... خوشا تصادفی بزرگ ، که لحظه ای عظیم خلق کند ، به نام جاودانگی ! ق.خ 2- دمی با دم ِ خیام خیام اگر ز باده مستی ، خوش باش با...
-
ماه نو
دوشنبه 16 خرداد 1390 11:30
ماه ِنو را اگر بغل کنی ، آن وقت ، جان می دهد برای سرسره بازی ! باوری نداری ؟
-
زیر درختان زیتون
دوشنبه 16 خرداد 1390 08:11
دیشب بعد از چند وقت یک فیلم خوب ، ساده و دوست داشتنی دیدم و لذت غیر قابل توصیفی نصیبم شد ! و البته تا ساعت 3 شب بیدار ماندن و خوش گذراندن جریمه اش هم می شود ؛ زیر درختان زیتون خواب ماندن ، که این نیز عالمی دارد. به هر حال ذهن در هم پیچیده ی این روزها ی من کمی برای تنفس به این روایت ساده و زیبا از زندگی نیاز داشت ، تا...
-
بی خود گویی به نام خود گویی
شنبه 14 خرداد 1390 20:52
جناب جوجه ی بالقوه ! این را بدان ، تو هنوز تخمی ، نه جوجه. پوسته ی سخت دور خودت را باید بشکنی ، پس جیک جیک اضافه موقوف , نوک بزن. بشکن. تو هنوز متولد نشده ای ! مجال بیرحمانه اندک است جوجه جان ! نوک بزن. دعا نوشت ؛ کاش جوجه ام مرده به دنیا نیاید ...
-
از درد گفتن ...
جمعه 13 خرداد 1390 10:00
سر نوشت ؛ کوه با نخستین سنگ آغاز شد/ درد عشقی کشیده ام که مپرس /درد خواهم دوا نمی خواهم ، غصه خواهم نوا نمی خواهم ، عاشقم عاشقم مریض توام ، زین مرض من شفا نمی خواهم و ... انسان با نخستین درد. درد چیست ؟ اگر بخواهیم کمی فراتر از رنج و ناخوشی به کلمه ی درد بنگریم چه حرفی برای گفتن داریم ؟ درد چیست چرا ما دردمان می گیرد...
-
زنی که مردش را گم کرد
چهارشنبه 11 خرداد 1390 07:41
این روزها ، هر از گاهی که فرصتی دست می دهد و دلی به راه می شود ، مشغول خوانش دوباره ی هدایت می شوم ! و بی گمان صادق را از نوشته هایش جدایی نیست و خوانش نوشته هایش ، همان خوانش صادق است و بر عکس ! که او این گونه هنرمندی بود. اما آن چه اکنون می خواهم درباره اش بنویسم ، داستان کوتاه ، زنی که مردش را گم کرد ، است. به نظرم...
-
حکایت سیگاری که دیشب با لذت ِ تمام دود شد ... ! (2)
سهشنبه 10 خرداد 1390 10:26
سیگاری که دود می شود ، نمایش زندگی ما در یک لحظه است. و مگر خود زندگی چیزی به جز لحظه های کمی کش آمده است ؟ ذهن انسان سیگار را این چنین در می یابد ... آی مردک ! سیگاری که در دستت گرفته ای را دست کم نگیر ! تراژدی باشکوه زندگی است که در آن جریان دارد ... این بود ؛ حکایت سیگاری که دیشب با لذت ِ دود تمام شد !
-
حکایت سیگاری که دیشب با لذت ِ تمام دود شد ... !
دوشنبه 9 خرداد 1390 08:12
قصه ی سوختن یک نخ سیگار ، بسیار مانند است به حکایت زندگی یک انسان. سیگار می سوزد و دود می شود و ... اگر جنسش اصل و خوب باشد ، کمی نشئه تولید می کند و... تمام ! و فیلتر نقش نعش را بازی می کند . انسانهای مختلف ، نامهای مختلفی بر نشئگی می گذارند ، اما حکایت همان است ؛ سوختن ، دود شدن ، و اگر ... کمی تولید نشئه ! و تمام !...
-
جدل در رویا !
یکشنبه 1 خرداد 1390 12:09
هی ... باورت می شود ؟ دیشب روح مرموز حاکم بر هستی را دیدم در رویا ولی به شهادت چشم خود . باور می کنی رویا را !؟ ترسناک بود و پر هیبت ! اکنون به گواه اشک خود . دیوانه ای بود ، زنجیری و من هم در، زنجیری ، دست و پا می زدم به تقلا ! و می گفتم ؛ آی دنیا من آزادم. و او می خندید ، او ، همان دیوانه ی زنجیری ! هی ... خسته ام !...
-
Taste Of Cherry
جمعه 23 اردیبهشت 1390 12:27
1 شاید تنها کسی که تا مرز خودکشی می رود و مقام خودکشی را از فقط بیهوده در فرهنگ لغت ماندن ، ارتقاء می دهد ، بتواند سبزی زندگی را درک کند ! 2 آدمی پای درخت گیلاس می میرد ، درخت سبز می شود ... زمین سبز می شود و معنا خلق ! زندگی جریان دارد. برداشت آزاد ققنوس خیس از طعم گیلاس ، ساخته عباس کیارستمی 1997 پی نوشت ؛ - همایون...
-
برادران کارامازوف ، برادر کارامازوف ... انسان
چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390 11:25
تقدیم با عشق ، به ایوان ، به انسان ؛ آه ایوان ! ایوان ! اگر بدانی چه آتشی بر هیزم ِ خشک ِِ جان خسته ام انداخته ای امشب ... ببین صداقت اندیشه ات چگونه تو را به مرز جنون کشانید و مرا حیر ا ن تو کرد! آه ! ایوان ! ایوان ِ تنها ! به راستی چه کسی تو را درک خواهد کرد ؟ جماعتی که دیدن دادگاه یک قتل بزرگترین تفریحشان است و...
-
وقتی انسان می بارد ...
یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 00:33
امشب آسمان باریدن گرفته است می دانم برای چه ! ماه هم در آسمان نیست باز می دانم برای چه ! لیک مانده ام ! آسمان به خاطر نبود ِ ماه می گرید امشب و یا ماه نیست تا آسمان در فراقش ببارد ؟ نمی دانم ! هر چه هست حاصل باران است که طراوتش به زمین معنا می دهد ! معنایی که آفریده می شود ، امشب. بیا و در میان این همه هیچ این همه پوچ...
-
که یکی هست و نیست جز او – وحده لااله الا هو !!!!
سهشنبه 30 فروردین 1390 09:33
کاش بی واسطه گی را تجربه کنیم. ولی افسوس! دلال ها دنیا را قبضه کرده اند ! قبضه ای دوقبضه ! بین دو در دنیا ؛ واسطه ی زمان است ! مکان هست ! ماده هست ! فکر مصلحت اندیش و عاقبت اندیش است ! حجاب هست ! یک های دیگر هست ! غرور هست ! تعصب هست ! من بیشتر از یکم ، هست ! ایدئولوژی هست ! ضریح هست ! اسم هست ! ایسم هست ! بند هست ! و...
-
انسانی
دوشنبه 15 فروردین 1390 19:00
با تقدیمی بسیار انسانی ، به انسان ! ماه کنار می رود از سایه ی خدا شمس ظهور می کند از پشت ابرها یار رخش دیده شد از روبروی غار؟ حال تو انسان ! بنما روی خویش را ! فروردین 90 عکس(دریا در خواب) ، پاییز 89 ، خلیج فارس
-
زندگی وبلاگی به سبک ایرانی !!
یکشنبه 14 فروردین 1390 10:01
در شبکه های اجتماعی با انگشت شست به حرفهای فلسفی یکدیگر لایک می زنیم تا با هم دوست بمانیم ! ملاک لایک زدنهایمان میزان دوستی و ائتلاف !! ما با طرف و یا از آن بدتر ... است و نه قدرت استدلالش ! و یا درستی آن حرف ! در وبلاگ ها چه هندوانه ها که زیر بغل همدیگر نمی گذاریم و چه به به ها و چه چه چه ها ! من از شعر تو تعریف می...
-
من ؛بی؛ ادبم !!
چهارشنبه 10 فروردین 1390 19:49
اگر ادب به معنی رعایت آدابی است که تو می گویی ، من با کمال میل اعلام می کنم که بی ادبم !! چرا که من خودم آداب دانم و آداب دارم ! من به ساطوری به نام ادب اعتقادی ندارم . نیازی به توضیح بیشتر هست ؟ اگر دولت را به معنی نیک بختی در نظر بگیریم ، به نظرم دولت مرد به از ادب اوست ! حالا شاعر هر چه می خواهد گفته باشد !
-
خدا با ما نشسته چای می نوشه !
پنجشنبه 4 فروردین 1390 20:35
می گن مهمون حبیب خداست ! راستش ما که جوونیم و جاهل و ناقص عقل ! ولی حتمن راست می گن دیگه ، دروغگو هم که دشمن خداست ، از اون طرف هم دوست ِ دوستای خدا هم که دشمن خدا نمی شه ! نه تو رو خدا ؟ می شه ؟؟ نمی شه دیگه برادر من ! ، پس حتمن راسته دیگه ! البته لازم به ذکر است که راست نه به اون معنایی که جهان کرده ! دلت به انتظار...
-
ناز ِ اسفند !
یکشنبه 29 اسفند 1389 22:58
مرثیه ای برای اسفندی که هر سال می رود و ما ... چه اسفندها دود کردیم برای تو ای روز اردیبهشتی که گفتند ؛ همین روزها می رسی از راه ! قیصر امین پور چه اسفندها دود کردیم برای تو بانوی گل های مرداد که در پاسخ مهر ِ اسفند گل عمر او پرپر و زرد کردی تو را نام دیگر بباید نهادن چه نامی به جز خار ِ بیداد؟ چه اسفندها دود کردیم...
-
والااااا....
پنجشنبه 26 اسفند 1389 14:48
نگاهتون پیش منه حواستون جای دیگه ست!! خیالتون اینجا که نیست پیش یه رسوای دیگه ست .... !!! عجب هرزه ای تو بودی و ما ندانستیم ! شما گناهی ندارید ! این روزگار بی وفاست ... و اما , عجب گوشهای درازی هم تو داشتی و ما خبر نداشتیم!! والااااا !!
-
زائده های هوایی
چهارشنبه 18 اسفند 1389 16:29
و این سرگذشت کودکی است که به سرانگشت پا ، هرگز دستش به سر شاخه ی هیچ آرزویی نرسیده است. چند و چرا نمیشناخت دلش پس گریه کن مرا ، به طراوت ! به دلی که می گریست بر اسب باژگون کتاب دروغ تاریخش. ... سرگذشت مردی که هیچ کس نبود. و همیشه گریه می کرد حسین پناهی عزیز. زائده های هوایی ققوناسیل ! بکوش تا می توانی از آدمیان دوری...
-
To Have and Have Not… 1944
دوشنبه 16 اسفند 1389 15:06
داشتن و نداشتن عنوان فیملی است به کارگردانی هاوارد هاکس که بر اساس رمانی با همین نام از ارنست همینگوی ساخته شده است. داستان فیلم ِ داشتن و نداشتن در زمان اشغال فرانسه توسط نازی ها اتفاق می افتد. هری مورگان (با بازی همفری بوگارت) کاپیتان یک کشتی ماهیگیری است که با دستیار دائم الخمر ، فراموش کار و البته دوست داشتنی خود،...
-
The BOX و به یاد سارتر
جمعه 13 اسفند 1389 11:36
چرا جعبه ؟! اگر از بالا نگاه کنیم خانه ی ما به شکل یک جعبه است ، ماشین به شکل یک قوطی و یا یک جعبه است و ... اگر از بالاتر نگاه کنیم شاید زمین هم یک جعبه است. و ما همه در جعبه ای با یک دکمه زندگی می کنیم ! دکمه ای برای انتخاب. فیلم The BOX ، ساخته ی ریچار کلی ،محصول سال 2009 که در ژانر علمی – تخیلی ، ترسناک و معماگونه...
-
Girl, Interrupted ...1999
سهشنبه 10 اسفند 1389 15:55
خلاصه ی فیلم ؛ شخصیت اصلی فیلم ، سوزانا ، با بازی ویونا رایدر ، بعد از اتمام دوران دبیرستان ، دچار افسردگی و یاس و روزمرگی میشود و به همین علت دست به خودکشی میزند. خودکشی نافرجام او باعث میشود پدر و مادرش او را به منظور بهبود به یک موسسه نگهداری از بیماران روانی بفرستند. در این موسسه دختران زیادی با مشکلات گوناگون...
-
21GRAMS
یکشنبه 8 اسفند 1389 15:56
میگن وقتی یه انسان میمیره،21 گرم درست تو همون لحظه از وزنش کم میشه! 21گرم واقعن چقد می شه ؟ 21گرم اصلا چقدر وزن داره؟21 گرم چقد می تونه باشه ؟ 21گرم می تونه وزن پنج تا سکه پنچ سنتی باشه..21گرم وزن یه تیکه شکلات!..چقدر وزن داره این 21گرم که از ما کم میشه؟وزن هستی ما چقدره ؟ بیست و یک گرم ، ساخته ی الخاندرو...
-
تاریخ من
پنجشنبه 5 اسفند 1389 18:39
ذهنیت خنده های تو ، خنده های عینی تو ! جوهر شعرهای من است. شعرهای ذهنی من! شعرهایی که عینیت می یابند ! بر سطحی هندسی ؛ از دیواره ی غار تا پاپیروس از پاپیروس تا کاغذ! از کاغذ تا ذهن مصنوعی دودویی ... خنده هایی عینی ؟ شعرهایی ذهنی ؟ درک رفته است به دَرَک ! می دانم ؟ نه ! چه می دانم من ؟! به گمانم ! مرگ من آن روز است ،...
-
آیینه ی دوستی !
جمعه 29 بهمن 1389 13:15
تقدیم به تو ، فریب ساده و کوچک ؛ کسی نخواند در این سر , چه شور و چه سوداست کسی نماند , چه گویم ؟! که در دلم غوغاست ! کسی به حرمت ِ آیینه اعتنا نکند کسی که آینه بشکست , عاقبت رسواست ؟ به سادگی دل ِ ساده همیشه می شکند به ساحت ِ دل ساده , قسم , که آن دل ِ ماست به آسمان ! که در این جا نمی توان ماندن به روی دوست نمانَد ,...
-
به نام آزادی
جمعه 22 بهمن 1389 11:21
برای انسانهای مصری ؛ بسی گنج بردی در این سال سی و ملتی مردند ز بس که رنج ببردند وخشم ها خوردند ! و وای !! بله جناب مبارک ! و حال تو در تیر رسی . مبارک است به شادی تمام مردم مصر مبارکی که دگر نیست زنده باد آزادی ! مبارکی که الی اللحد می رود ... به نغمه ی جرسی . و بوسه ی پسری از لبان دخترکی و می شکفد غنچه ی دو لبهایش...